امروز نمیدونم چرا یه کم سگ اخلاقم! یه نفرکه یه کوفتی رو به این شرکت فروخته، زنگ زد و گفت اقای فلانی؟ گفتم تشریف ندارن. صداشو بلند کرد که بهت سپرده که هروقت زنگ زدم بگید نیست. گفتم شما همیشه عادت دارید که شر و ور بگید؟! یارو هنگ کرد چند لحظه. شروع کرد داد و بیداد که من پولم رو میخوام و اینا. منم با کمال خونسردی گفتم مرگ!!! گوشی رو قطع کردم. دوباره زنگ زد یکی دیگه برداشت با اونم داد و بیداد کرد و همکارم هم قطع کرد گوشی رو. دوباره زنگ زد و حسابدارمون برداشت و آرومش کرد. یارو گفت پا میشم میام اونجا و حالیتون میکنم ! حالا منتظریم بیاد ببینم چه غلطی میخواد بکنه. آمادگی دارم سماور پر از آب جوش رو بریزم روش. مردیکه الاغ!
۷ نظر:
اوا چه خشن
:|
رفتم یه پفک خریدم و خوردم یه کم آروم شدم! حالا اگه یارو بیاد یه لیوان چایی میریزم روش! کوتاه اومدم از یه سماور!
خوبه باز
امیر تو جدا به طرف گفتی مرگ؟! فک کردی اونجا هم پلاسه؟!
آره جدا" بهش گفتم مرگ! من کجا توی پلاس همچین حرفی رو میزدم؟! عمرا" اگه اونجا جرات میکردم!!! هنوز هم نیومده. منم ماکارونی خوردم اعصابم اروم شده! اگه بیاد فقط با قندون میزنمش!
مطمئنی که فرصت میده شما بزنی؟
من جای اون بودم از همون دم در آرپی جی میگرفتم
بقیه هم منتظرشن اخه. من وایمیسم اول اینا بزننش لهش کنن خسته ش کنن بعد قندون میزنم!
ارسال یک نظر