۱۳۹۳/۰۱/۱۱

233

زندگی و حال خوب و خوشبختی و سلامتی به مویی بنده. در طرفة العینی میشه از بهشت به جهنم وارد بشی یا از جهنم به بهشت . قدر لحظه ها رو بدونیم... 

۱۳۹۳/۰۱/۱۰

232

حالم این روزا حالِ خوبی نیست
 شکل حالِ عقاب، بی‌پرواز
شکلِ حالِ «ژوکوند»، بی‌لبخند
 مثل احوالِ تار بی‌«شهناز»...

231

از صبح نشستم و دارم آرشیو وبلاگ دخترک رو میخونم. هم خودش رو و هم کامنتاش رو. چه احساسات متفاوت و خوبی داشتم. انقدر حوصله داشتم که تقریبا" همه لحظاتش رو ثبت کردم. الان دیگه از اون حوصله ها نیست. اگه خیلی ازش فیلم و عکس نگرفتیم، به جاش لحظات بزرگ شدنش رو ثبت کردم.

۱۳۹۳/۰۱/۰۹

230

هنوز به روال عادی زندگی برنگشتم. هنوز شبها ساعت 1:30-1 میخوابم. هنوز صبح ها ساعت 7:45 از خونه بیرون میزنم و 8 میرسم شرکت! هنوز ظهرها ناهار میام خونه. هنوز توی سررسیدم ننوشتم. هنوز دلم شام و ناهار پختنی میخواد! ای وای از هفته آینده که یهو روال سابق میکوبه خودش رو توی صورتم! 

229

یاد بگیرد که هر سوالی را از هر کسی نپرسد. حتی احوال دیگران را!

228

در عنفوان جوانی دچار پیرچشمی شدم. یعنی باید قبول کنم که باید برم دکتر و عینک بگیرم! چند وقتیه که نمیتونم مطالعه کنم و همه چی رو تار میبینم. یعنی باید موبایل رو یک متر دورتر بگیرم تا بتونم اس ام اس ها رو بخونم. یا کتاب رو باید دور بگیرم تا بتونم بخونم و از نزدیک نمیبینم. پیرشدیم رفت!

227

دیروز رفته بودیم کاخ موزه گلستان. یه آقایی کنار من داشت میومد که داشت به همراهش میگفت این شاه های فلان فلان شده پدر مملکت رئ درآوردن . اونوقت ملت اومدن چی چی ببینن؟ دیدن داره؟! فکر کنم دوز داروش رو باید عوض کنه طفلک!

۱۳۹۳/۰۱/۰۷

226

همراه اول 2 هزار تومن عیدانه داد که تا 13 فروردین معتبره. منم گفتم بهترین فرصته که تماس بگیرم و تبریک عید بگم. لیست کنتکتای موبایلم رو نگاه کردم و دیدم ای داد بی داد! حالا کسی نیست که بهش زنگ بزنی و عید تبریک بگی. سال به سال این لیست داره کوچیکتر میشه که! حالا که وایبر و مکالمه رایگان داری، کسی رو نداری که بهش زنگ بزنی!

225

درسته که موبایلم نوکیاس و وایبر نمیشه روش نصب کرد. درسته که هرچی میکشیم از بی امکاناتیه! ولی با کشفیات لیلا متوجه شدم که میشه روس دسکتاپ هم نصب کرد. منم الان یک عدد وایبر روی سیستم شرکت نصب کردم و از صبح با چندین نفر تماس گرفتم و تبریک عید گفتم!!! 

۱۳۹۳/۰۱/۰۵

222

سررسید جدید رو باز کردم و دلم نمیاد توش بنویسم و شروع کنم کار رو. روی کاغذ پاره ها دارم مینویسم فعلا"! لابد چون همه جا نیمه تعطیله دلم نمیاد. 

۱۳۹۲/۱۲/۲۵

219

یادش باشه که سفره دلش رو هرجایی بازنکنه. گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش! 

218

امروز چنده اسفنده؟ 25 اسفند. خواستم بگم تا هنوز من حال و هوای سال نو پیدا نکردم. هنوز گیرکردم توی اسفند. اونم منی که از اواخر بهمن حال و هوام عوض میشد و عاشق این بودم که پیاده روی کنم از تجریش تا پارک وی و از ازدحام و شلوغی و نشاط مردم لذت ببرم. مرا چه شده ست؟؟!

217

دیشب خواب بزرگواری رو دیدم که مدتهاس ازش بی خبرم. بی خبری هم از جانب من نیست. خودش به هر دلیلی نخواست که رابطمه مون ادامه پیدا کنه. لابد تاریخ مصرفش تموم شده بوده. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!

۱۳۹۲/۱۲/۲۴

216

جمعه ها که عصرش میخوابم، شبش چون خسته نیستم به شدت دیر و بد میخوابم. دیشب که دیگه فوق العاده بود. خیلی خیلی که بد خوابیدم. ساعت 3.5 از خواب بیدار شدم. نگاه به موبایل کردم و دیدم هنوز ساعت 3.5 ه. بعد یهو یادم افتاد که موقعیت دستم چطور باید باشه. روی پتو باید باشه یه زیرش؟! خدا به سر شاهده که دیگه خوابم نبرد. دستم رو زیر پتو میذاشتم، حس میکردم اضافیه. روی پتو میذاشتم، حس میکردم اذیت میشم! زیر بالش میذاشتم درد میگرفت. بساطی بود خلاصه!

۱۳۹۲/۱۲/۲۰

214

دارم لیست وبلاگهای کنار وبلاگم رو نگاه میکنم. همه یا ترکیدن یا در حال ترکیدنن! چی شد که وبلاگا نسلشون منغرض شد؟ چی شد که ملت از وبلاگستان کوچ کردن به فیسبوک و پلاس و توئیتر و امثالهم؟ دشمن شاد شدیم خلاصه.

213

بدیش اینه که ادم نمیدونه از بچه های سابق کی اینجا رو میخونه! وگرنه یه غیبت تپل بار میذاشتیم!!!

212

دیشب خواب دیدم رفتیم یه جا مسافرت و در برگشت از پرواز جا موندیم. بعدم تصمیم گرفتیم همونجا بمونیم برای همیشه!! گناهش گردن لیلا که دیشب کوکوی کدو!!!! درست کرده بود و من مجبور شدم سر گرسنه زمین بذارم! 

211

برو بمیر عمو ببینه!!!

۱۳۹۲/۱۲/۱۹

210

نفسم گرفت از این شهر..

209

امروز با یکی تماس گرفتم بابت کاری. گفت شما همون آقای فلانی داخل پلاسید؟! اولش که خشکم زد. یعنی چِت کردم که چی باید بگم. بعد موندم بگم آره یا نه. بگم آره خوب یه مدت پلاس بودم. بگم نه که خوب یکساله که دیگه نیستم. اسمش هم برام آشنا نبود و یادم نبود که همچه کسی رو داشتم توی سیرکلام یا نه. گفتم نه! پلاس چیه؟! گفت یه چیزی مثل فیسبوک. بعد فوری میخواست پسر خاله بشه. گفت فیسبوک چطور؟ گفتم ای بابا! مگه بیکارم؟ فقط همینم مونده که یعجوج و معجوج ( یاجوج و ماجوج!) رو بیارم توی فیسبوکم!

208

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده...

۱۳۹۲/۱۲/۱۳

206

توی کنتکتای موبایلم  ( خدا خیر بده به مخترع!!! واتس اپ که دل ما رو شاد کرد با این اپلیکیشنی که ابداع کرد!) یکی هست که هر روز عکس عوض میکنه. ملت حوصله ای دارن. من حتی حوصله ندارم برم ببینم چه عکسی از خودم هست! 

205

سلطان عشق! دریاب مارا....

204

دِین خیلیا بر گردنمه. اول از همه هم زن و بچه م! نمیدونم دِینی گردن کسی دارم یا نه. من که حلال کردم. شما هم بیاید حلال کنید و امیدوارم حلال کنید و حلال کنند . قلبا" از همه گذشتم و امیدوارم خدا هم از من بگذره. اینا که میگم شو آف و ادا نیست. اینا دلنوشته، شما هم دل بدید!

203

چرا هر کی میمیره ( اغلب) همه میگن خیلی ادم خوبی بود و جز خوبی ازش ندیدیم و خوش بحالش اون دنیا الان راحته و اینا! یعنی آدم بدا نمیمیرن؟ ما مُرده پرستیم؟ فکر میکنیم اگه بگیم طرف خوب بوده، خدا هم گول حرفامون رو میخوره؟ آدمای دل رحمی هستیم و زود نظرمون عوض میشه؟ چه دردی داریم دقیقا"؟!

202

میدونم چند وقت دیگه که مُردم، میاید میگید عجب آدم خوبی بود! خودش از رفتنش خبر داشت! مرحوم این آخریا عوض شده بود و مهربون شده بود! و همه چی رو دایورت میکرد به تخت کفشش! 

201

دچار افسردگی بعد از زایمان شدم!

۱۳۹۲/۱۲/۱۱

200

شیرینی رو بردم برای مدیر ساختمون. میگم این رو خانم س دادن که بدم به شما. چشماش 4 تا میشه اول و میگه شما خانوم س رو از کجا میشناسی؟ میگم چطور؟ خطایی ازشون سر زده؟ میگه نه! ایشون خیلی انسانن. خیلی با فرهنگن. خیلی فرهیخته ن! میگه از طرف من به همسرشون تبریک بگید و امیدوارم قدردان ایشون باشن همسرشون!!! گفتم چشم به همسرشون میگم حتما"! خانم سین! پیغام مدیر ساختمونمون رو به همسرتون ابلاغ بفرمایید! فقط لطفا" دفعه بعد چیز کیک هم بیارید که عصر جمعه ادم هوس چیزکیک میکنه، سرش به سنگ نخوره!!!