۱۳۸۷/۱۰/۱۰

آقای ع: این ایمیل چی بود فرستاده بودی؟ چقدر دلخراش بود. اشتهامو کور کرد! این چه ایمیلاییه که میفرستی؟
من: اون ایمیل رو فرستادم که تو هم برای بقیه بفرستی. عکسای مردم غزه بود و مخصوصا" بچه ها.
خانم ص: جریان غزه چیه؟ چرا اسرائیل داره حمله میکنه؟ میخواد چی کار کنه با غزه؟!
آقای ع ( به نقل از رادیو اسرائیل و صدای امریکا و نوری زاده و امثالهم!): اسرائیل داره با حماس مبارزه میکنه. آخه حماس موشک میزنه به اسرائیل. اسرائیل هم برای مقابله ، مقر و پایگاه های حماس رو بمبارون میکنه!!
من: آره. توی عکس پیداس که همه کشته شده ها و مجروحین همه اعضای حماسن! مخصوصا" نوزادا و بچه ها و زنا. مساجد و بیمارستانها و خونه ها و مدرسه ها هم همه پایگاه حماسن!

۱۳۸۷/۱۰/۰۸

فلیکا خانم من رو دعوت به بازی مرگ کردن. اینکه اگه بدونم فقط 3 ماه زنده هستم 3 کاری مهمی که انجام میدم چیه؟
1- دو جور حق گردن منه. حق الله و حق الناس. حق الله که شامل نماز و روزه و ایناس خوب تا اونجا که تونستم انجام دادم و از این به بعدم انجام میدم و کلا" خودم رو خفه نمیکنم این سه ماه! اون خدایی که من میشناسم رحیم تر و کریم تر از این حرفاس ( چقدر این صفت کریم بودن خدا میچسبه به آدم) که از حق خودش نگذره. ولی امان از حق الناس! تا دلت بخواد از ملت غیبت کردم و به قول معروف کله پاچه ملت رو بار گذاشتم! میفتم دنبالشون و به ضرب دشنه هم که شده ازشون حلالیت میگیرم! کلا" انواع حق الناس به گردنم هست که باید تا جایی که میشه رفع و رجوعش کنم. اونایی هم که دسترسی ندارم که خدا رحم کنه بهم!
2- وسایل آسایش و آرامش خانواده م رو فراهم میکنم. تموم اون کارایی که عقب افتاده و تنبلی کردم و ممکنه بعد از من به زحمت بیفتن رو میرفتم انجام میدادم. تمام خریدهایی که ممکنه نیاز داشته باشن رو هم انجام میدادم.
3- خودم رو از لیلا و دخترک سیراب می کردم. خودم رو پر از لیلا و دخترک میکردم و از ثانیه ثانیه با اونا بودن لذت می بردم. این تنها توشه ایه که با خودم میبرم و دلم رو آروم میکنه. کی میدونه؟ شاید همین امروز باشه....

۱۳۸۷/۱۰/۰۷

یه بنده خدایی رفته از یکی از بانکهای دولتی 45 میلیارد تومان برای توسعه کارخونه وام گرفته با نرخ 12%. بعد رفته این پول رو گذاشته یه بانک خصوصی با نرخ 19%. یعنی دقیقا" 7% این وسط سود کرده به عبارتی 3 میلیارد و 150 میلیون تومان! و علاوه بر این به واسطه سپرده ای که توی اون بانک خصوص گذاشته تونسته یه وام زیادی هم از اونجا بگیره! البته سر وقت هم میره قسطاش رو میده و بد حساب نیست. اونوقت یه بیچاره ای که میخواد 500 هزار تومن از بانک دولتی وام بگیره یا حتی برای وام ازدواج ( با وجود شونصد تا ضامن) میگن اعتبارمون تموم شده و نداریم.به حمدالله و المنه همه چیزمون به هم میاد !!

۱۳۸۷/۱۰/۰۴

3-4 روز پیش ماشین رو جلوی خونه مامان اینا پارک کرده بودم. همسایه محترمشون اومده بود پارک کنه جای ترمز و گاز رو اشتباه گرفته بود و زده بود ماشین من رو پرت کرده بود وسط کوچه!! و عقبش رو داغون کرده بود. البته داغون که یه کم اغراقه ( آقای دکتر خجالت نمیکشه با این سنش رانندگی بلد نیست) بعد هم با کمال پررویی میگه از بیمه نمیخوام استفاده کنم! منم که نمیتونم از همسایه مامان اینا پول بگیرم! پریشب هم ماشین رو جلوی خونه مامان لیلا پارک کردم . شب که خونه اومدم دیدم قفل صندوق عقب دستکاری شده و انگار یکی یه چیزی کرده توش. باز کردم دیدم ظاهرا" خبری نیست. دیشب یهو یاد اون کیف چرمی داخل صندوق عقب افتادم . باز کردم دیدم بله! جناب دزد همون کیف رو سرقت فرمودن !الان نسبت به ماشینم حس بدی دارم. حس کسی که بهش تجاوز شده!!

۱۳۸۷/۱۰/۰۱

دخترک خیلی کولیه!بیش از حد تصور. وقتی که دلش درد میکنه یا واکسن میزنه یا یه چیزیش هست جوری جیغ و هوار میکشه که بیا و ببین.از وقتی صداش رو کشف کرده ، یه جیغایی میکشه که مسلمان نشنود کافر نبیند. ظاهرا" از صداش خوشش میاد.
*
اینا رو بیخیال. کرانچیپس با طعم کاری اصل رو عشقه!

۱۳۸۷/۰۹/۲۵

یکی از بزرگترین آرزوهام اینه که بشم پلیس مخفی!!این رو جدی میگما. اقلکندش بشم گشت نامحسوس پلیس راهنمایی رانندگی! لااقل روزی 15-10 تا ماشین رو میفرستم پارکینگ. روزی 3 تا دفترچه 200 برگ جریمه هم پر میکنم. با اشد مجازات! به نظرم ما ملت توی رانندگی ( ایضا" در تمامی موارد) ملتی متکبر، خودخواه، از خود راضیی هستیم. ادعامونم میشه که گذشته مون فلان و بهمانه. بعضی وقتا حس میکنم اگه میتونستن ملت همدیگه رو هم میخوردن!

۱۳۸۷/۰۹/۲۳

انقدر حرصم میگیره از آدمایی که وقتی توی جمع ( مطب دکتر، مهمونی، تاکسی، بانک،...) موبایلشون زنگ میزنه ( اکثرا" هم زنگای اعصاب خورد کن میذارن روی موبایلشون) دو ساعت به صفحه گوشی نگاه میکنن که ببینن کیه ، بعد جواب میدن. تازه آخرشم نمیشناسن!البته ناگفته نماند که اکثرا" خانمها این مدلین! ایشششش!!

۱۳۸۷/۰۹/۲۰

لیلا دیشب داشت برا دخترک می گفت ایشالا زود بهار میرسه و هر شب میریم پارک و بیرون و ددر و گشت و گذار! از دیشب یه غم گنده اومده رو دلم! من چه گناهی کردم که اهل کوه و دشت و پارک و جنگل و تفریح نیستم؟!دخترک چه گناهی کرده که همچین مامانی داره؟! دخترک دوس داره مثل باباش خونه بمونه و استراحت کنه. باور میکنید از حالا ماتم گرفتم؟!

۱۳۸۷/۰۹/۱۶

دخترک دیروز 4 ماهش تموم شد. چه زود گذشت و چه زود بزرگ شد و چه زود پیر شدیم و چشم به هم بزنی باید دوره بیفتیم شوهر براش پیدا کنیم! همین الان همش میگم کی میشه عروسی کنی بری سر خونه زندگی خودت! لیلا هم دعوام میکنه که من دخترم رو شوهر نمیدم! آخرش که چی؟! اونم توی این قحطی شوهر مناسب! امروز هم واکسن 4 ماهه گی زده و خدا رحم کنه این دوروزه رو با تب و درد خترک

۱۳۸۷/۰۹/۱۳

مامان دیشب می گفت که یه بنده خدایی از اقوام که خیلی هم خدارو شکر وضع مالی خوبی داره هر سال میره حج تمتع. الان فکر کنم هشتمین سالیه که فیش تهیه میکنه و میره. و جالب اینجاس که خرید و فروش فیش ممنوعه ( به جز انتقال از اقوام درجه یک). گفتم بهش پیغام بدید که این حجت توی سرت بخوره. من یکی از حقم نمیگذرم! اگه الان کسی ثبت نام کنه 20 سال دیگه نوبتش میشه ( بر طبق گفته دیشب رئیس سازمان حج) اونوقت این آقا حق بقیه رو اینطوری ضایع می کنه. اگه خیلی دلش خونه خدا میخواد میتونه آزاد بره. 8 میلیون بده و با عشق بره یا اینکه حج عمره بره . نوش جونش. من امروز اعصاب معصاب ندارما! یوهو دیدی باخود خدا هم گلاویز شدم!