۱۳۸۷/۰۵/۰۸

حسابرس شرکت تعریف میکرد که حدود یک هفته پیش یه کامیون میاد برای خونه روبرویی و چند تا کارگر مشغول اثاث کشی میشن. از صبح زود مشغول بودن تا حدودای عصر. از خونه این حسابرس ما هم آب خنک میگیرن برای خوردن. یکی دو روز بعد صدای داد و بیداد میشنون از کوچه. میان میبینن صاحب خونه با خانواده ش اومدن و آقاهه سکته کرده و افتاده و خانواده ش هم دارن جیغ و داد می کنن و کمک میطلبن. میرسونن بیمارستان اون بنده خدا رو . بعدا" میگفت اینا تعریف کردن که صاحب خونه مسافرت دوبی بوده. دزدهای نامرد همه خونه رو خالی میکنن. دقیقا" لخت میکنن خونه رو. حتی مواد خوراکی و مهتابی ها و جا صابونی! میگفت هیچی هیچی باقی نذاشتن. این بنده خدا هم که میاد میبینه ، شوک بهش وارد میشه و سکته میکنه. البته فوت کرده بنده خدا. حسابرسمون میگفت توی محل ما هیچکی با هیچکی رابطه نداره و نمیشناسن همو. و اصلا" متوجه نشدن که اینا مسافرتن یا اونا دزدن یا کنجکاو بشن برن بپرسن. مصیبت بزرگیه. هم خونه شون رو دزد زده و دار و ندارشون رو برده و هم مرد خانواده فوت کرده. خدا لعنتشون کنه دزدای نامرد رو. میگفت اومدن از ما تحقیق برای چهره نگاری و اینا. اینا هم اصلا" یادشون نمیومده.

۱۳۸۷/۰۵/۰۵

کسی میدونه دوربین هندی کمی که هم مشخصاتش خوب باشه و هم ارزون ( حدود 400-300 تومن) چیه؟! هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم!

۱۳۸۷/۰۵/۰۲

20 سال از اتمام جنگ گذشته. زمستونا گاز نداریم! تابستونم برق! به امید خدا از چند روز دیگه اب هم به نوبت قطع میشه. اونوقت میشه جهان چندم به نظرتون؟!
*
میگما چرا شما انقدر خودتون رو اذیت میکنید و از گرما شکایت دارید؟ کافیه به خودم بگید تا ماشین رو ببرم کارواش! سه سوت هوا طوفاتی میشه و بعدم گرد و خاک و بعدم بارون! به همین ساده گی. یعنی تا حالا من حتی یک بار هم نقیض این رو ندیدم. میخواد وسط چله تابستون باشه میخواد هر وقت دیگه. من عادت ندارم ماشین رو زیاد کارواش ببرم. معمولا" میدم سرایدار شرکت میشوره. هر بار که دادم شسته به یک ساعت نگذشته که یه گرد و خاک زیاد و بعدش هم چند قطره بارون انقدری که ماشین رو لجن مال کنه!!! این بارم که با زور رفتم کارواش دیروز اینطور شد. حکمت خدا رو میبینی؟!
*
صبح یکی از این ماشین خوشگلا اومد سبقت بگیره ازم و من اجازه ندادم. بوق ممتد زد و منم که اعصاب نداشتم گفتم مرگ! بعد پیچیدم تو کوچه شرکت. یهو دیدم پشت سرم پیچید و اومد پایین گفت چی گفتی؟! خدا وکیلی وحشت کردم. گفتم کی؟ من؟! گفت آره چه ....زدی؟! گفتم هیچی بابا! دعاگو بودم! گفت از این به بعد.....( گفتنی نیست!) بعد منم گفتم چشم قربان!
*
تو این بی برقی جلوی در شرکت ایستاده بودم که یهو دیدم یه لامبورگینی اومد تو صف بنزین ! اووووووف! فکم هنوز آویزونه! 480 میلیون ماشین!! قدیما با این پول هواپیما میخریدن!
*
دقت کردی چقدر بی جا علامت تعجب میذارم؟! خوب میشم یعنی ؟
*
من هنوز بی اعصابما! حواستون باشه خلاصه!

۱۳۸۷/۰۴/۲۹

به علت نداشتن اعصاب مصاب پصاب !!و حس و اینا! تا اطلاع ثانوی ( که احتمالا" فردا صبحه!) این وبلاگ تعطیل می باشد!

۱۳۸۷/۰۴/۲۲

جای دوستان و آشنایان خالی 5 شنبه و جمعه به عمله گی و کارگری و کزتی گذشت! گفته بودیم یه کارگر بیاد که دیوارهای خونه رو بشوره. بنا بود از صبح بیاد تا عصری تموم کنه. از 7 صبح اومد و مشغول شد و من که از شرکت ساعت 1 اومدم خونه دیدم بیشترش تموم شده. آقا ساعت 5 بعد از ظهر تشریف بردن و کار رو نیمه تمام گذاشتن و 30 تومنم گرفتم!( این رو نوشتم چون حرصم گرفت خیلی). دیگه از 5 شنبه عصر مشغول شدیم به نظافت تا همین دیشب! الانم خونه مثل جاییه که موشک افتاده توش. تمام وسایل و اسباب خونه وسط ریخته . منم اندازه یک هفته باشگاه رفتن کالری سوزوندم!!حیف از اونهمه کالری که با بدبختی و رنج ذخیره کرده بودم! ولی خوب خوبیش اینه که اگه بیکار شدم میتونم برم کارگری! ( لیلا هم الان میاد میگه تو باز ننه من غریبم بازی درآوردی تو وبلاگ؟!!)

۱۳۸۷/۰۴/۱۹

چقدر بده که پول داشته باشی و فکر کنی هرکسی که میاد سراغت میخواد ازت سوء استفاده ( مالی!) کنه. در این مواقع پول دشمن آرامش و آسایشت میشه و نمیذاره از پول و زندگیت لذت ببری. همیشه باید در فکر رفع توطئه ای باشی که اصلا" وجود خارجی نداشته.

۱۳۸۷/۰۴/۱۵

خوب با همین تعداد شروع میکنیم تا تعداد نفرات تکمیل بشه. اگر تکمیل نشد در صورت تمایل میتونید جزء های بیشتری قبول کنید. یادمون باشه که 5 شنبه شب لیله الرغائبه ( شب آرزوهاست). خیلی خوبه اگه لااقل چند تا آیه رو شب جمعه بخونیم و به همدیگه دعا کنیم. خوب آقایان و خانمها:
جزء1: هندونه --- جزء2: ش
جزء 3: مریم ( دلتنگیها)--- جزء 4: معصومه
جزء 5: نرگس-- جزء6: سمن
جزء7: لیلا -- جزء8: امیر
جزء9: پسره -- جزء10: هدی
جزء11: دختر بابایی-- جزء12: ندا
جزء13: دل آرام-- جزء14:هندونه
جزء15: فیدلر-- جزء16:مریم
جزء17: نگار-- جزء18:امیر
جزء19:دختر بابایی -- جزء20:ش
جزء21: نوا-- جزء22:نوا
جزء23: آیسودا -- جزء24:باران
جزء25:سمن -- جزء26:مینا
جزء27:رهتاب -- جزء28:فاطمه
جزء29: مریم-- جزء30: بهاره

۱۳۸۷/۰۴/۱۴

يا من ارجوه لكل خير....يا من يعطي الكثير بالفليل....

پ.ن: با يه ختم فران كه تا نيمه ماه رجب تموم بشه موافقيد؟!