۱۳۹۳/۰۳/۱۰

تیری در تاریکی!

زنگ زده به شماره شرکت که شما با ماشین من تصادف کردی و شماره ت رو گذاشتی زیر برف پاک کن. خسارت ماشین شده 650 تومن! میگم عزیز جان اشتباه گرفتی. میگم اینجا شرکته. کی شماره گذاشته؟ چه شماره ای؟ چه اسمی؟ میگه نمیدونم، فقط شماره گذاشته. از بچه ها پرسیدم کسی خبری نداشت. میگم به هر حال اشتباه گرفتید یا شماره رو اشتباه گذاشتن. میگه پدرتون رو در میارم. تا قرون آخر خسارت رو میگیرم. همکارم گوشی رو گرفته میگه عزیز جان بیا خسارت بگیر نوش جونت ولی جان عزیزت برو قرصت رو عوض کن یا دکترت رو!

بنازم به این شهامت!

برای اولین بار در عمر دوران کاری ، از طریق وایبر گزارش کار حسابدارمون رو به ارباب دادم. و گفتم که اندازه یه نخود به درد نمیخوره و نمیتونی روش حساب کنی. گفت میدونستم و منتظر بودم برگردم و عذرش رو بخوام. خدای من شاهده که قصدم زیراب زنی نبود. با این حقوقی که این شاهزاده دریافت داره میکنه داره خیانت میکنه به این شرکت. خدا میدونه کی گندش در میاد. یه مورد از اشتباهاتش این بود که حقوق یه نفر رو 400 تومن کمتر واریز کرده بود. بهش که گفتم گفت باشه طلب ماه بعدش! عصبانی شدم گفتم شما مطمئنی تا ماه دیگه زنده ای که میذاری به حساب ماه بعد؟ خوب همین الان بهش بده. برداشته روی یه کاغذ 3 سانتی نوشته 400 تومن طلب داره. فکر میکنی ماه بعد میتونه این کاغذ رو پیدا کنه یا اصلا" براش مهمه؟ 3 مرد واریزی داشته به حساب یه شرکت و 2 موردش اشتباه واریز کرده. 

قصه غصه ها

نه! نباید گذاشت دل آدم از غصه بترکه. نباید گذاشت...

۱۳۹۳/۰۳/۰۷

خوابهای عجیب

چند وقتیه خوابهای عجیب میبینم. نمیدونم رویای صادقه س یا نه. هم در مورد خودم و هم در مورد چند نفر دیگه. برای خودم این بوده که چیزی رو که خواب دیدم چند شب قبل با اینکه فراموش کرده بودم اصلا" چند روز بعد همون صحنه برام تکرار شده و همون حرفایی که توی خواب بوده رو تکرار کردم. آدم میترسه خوب!

ادامه داستان دندان پزشکی

دو شنبه بعد از ظهر نوبت داشت برای دندوناش. من از صبح استرس داشتم که حتی جرات نمیکردم تماس بگیرم با لیلا. دخترم خیلی خانوم بوده و کولی بازی در نیاورده. فعلا" دو تا از دندوناش رو پر کرده و وقت بعدی برای شنبه س که 2 تا دندون دیگه رو هم پرکنه. یه وقت دیگه میمونه لابد برای عصب کشی. امان از عصب کشی! ولی دکتر و منشی خیلی خوب بودن و مهربون بودن و جایزه بهش دادن. منشی اول زهرا رو میبره توی اتاق و وسیله ها و اینا رو نشونش میده و باعث میشه ترسش بریزه. چقدر دکتر با دکتر فرق داره

۱۳۹۳/۰۲/۳۱

استرس دندون پزشکی

دختره امروز نوبت دندون پزشکی داره. ترمیم پوسیدگی چند تا دندون و عصب کشی. مادر و دختر و بابا استرس دارن! مادر که فکر کنم استرسش بیشتره و دیشب کلا" نخوابیده!بابا با این سن از عصب کشی میترسه و دلش از حالا کبابه برا دختر. خدا امروز رو هم بخیر کنه.

۱۳۹۳/۰۲/۳۰

جامعه دزد پرور

خانمه زنگ زده که بیا از ما کانتینر بگیر. بعدش میگه از هر کانتینر 100 دلار پورسانت برات کنار میذاریم. میگم با یه جا کار میکنم که 150 دلار پورسانت میده!!! من و من میکنه و میگه شما چند تا کانتینر بگیر بعدش قول میدم راضیت کنیم. یعنی یکی نخواد دزدی کنه هم اینا دست از سرش بر نمیدارن و دزدش میکنن! چه دنیای ترسناکی شده

وجدان کاری

دیروز رفتم خون بدم. قبلا" دکتر قبلش معاینه میکرد و فشار خون میگرفت و وزن میکرد و کلی سوال میپرسید که آیا میتونیم خون بدیم یا نه. دیشب که رفتم ، خواستم استینم رو بالا بزنم برا فشار گرفتن. دکتره گفت بیخیال! بعدم اصلا" هیچ سوالی نپرسید و گفت برو خون بده. خودش همه چی رو اوکی زده بود. دکتر هم دکترای قدیم! اصلا" نپرسید رفتار پرخطر جنسی داشتی یا نه که من جواب بدم یعنی با یوزپلنگ؟! این بار حسرتش موند به دلم!!! اصلا" برای همین رفته بودم!

حق با مشتری ست؟!

خانمه زنگ زده با داد و بیداد که من تازه از امریکا اومدم و یه بسته محصولتون رو خریدم و دندونی که تازه 15 میلیون داده بودم برا لمینیت شکسته! شوهرم هم یه مسئول خیلی مهم دولتیه که نمیتونم اسمش رو بهتون بگم. من مشتری همیشگی محصولتون بودم ولی الان میخوام برم شکایت کنم. بعد مدیر فروشمون براش یکساعت توضیح داده که داخل خرما رو که نمیشه بازرسی کنیم. شما باید حواستون می بود و تقصیر ما نیست. خانمه برگشته میگه نه شما باید روش مینوشتید که ممکنه دندونتون بشکنه.( فکر کرده اینجا امریکاس!) مدیر فروشمون میگه خانم من وقتی باردار بود سیب خورد و دو تا دندونش توی سیب جا موند!!!!! خانمه قانع شد و رفت در افق محو بشه!

۱۳۹۳/۰۲/۲۸

پزشک یا طبیب؟

دیروز زهرا رو لیلا برده بود دندونپزشک کودکان. ظاهرا" یه مقدار پوسیدگی دندون داشت. خوب یه چیز طبیعیه که بچه با این سن بترسه . اونم با توجه به اینکه پدربزرگش چند روز پیشا جراحی دندون داشت و یه کم اخ و ناله کرده بود. زهرا هم همه ش توی ذهنش از دندونپزشکی جراحی و آمپول و کشیدن دندون بود. ظاهرا" وقتی خانم دکتر متخصص کودکان داشته دندوناش رو نگاه میکرده ، زهرا هم بغض کرده و گریه ش گرفته. انقدر هم که مظلومه دخترم و فقط اشک میریزه و اهل کولی بازی نیست. اونوقت خانم دکتر گاو بی شعور ( بله دقیقا" گاو بی شعور) که تخصصش برای ک.دکانه و باید بلد باشه چطور با یه بچه حرف بزنه، برگشته گفته اگه گریه کنی مامانت رو از اتاق بیرون میکنم و بهت آمپول میزنم!!! اگه من بودم که دست دخترم رو میگرفتم و از مطب بیرون میومدم و میگفتم خاک بر سرت با اون اخلاق مزخرفت ! تا شب دخترم بغض بود و بی حال. 

۱۳۹۳/۰۲/۲۵

281

سمن بویان غبار غم چو بنشینند ، بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند ، بستانند

280

یکی دو روز پیش یکی از بچه ها تماس گرفت که فلانی خبری شده؟ چرا انقدر ناراحتی؟ خانمت خوبه؟ دخترت خوبه؟ چند روزه توی فیسبوک ناله میکنی زیاد! گفتم نه بابا دارم خودم رو لوس میکنم. گفت خدا رو شکر. منم گفتم خدا رو شکر!  

۱۳۹۳/۰۲/۱۶

279

یه سری توی واتس اپ جوک برام فرستاده بودن. بعد یکی برام پیغام گذاشته بود چقدر کم کاری؟ منم میخواستم کم کاری رو جبران کنم برداشتم هرچی جوک داشتم رو براش فرستادم. نگو اشتباهی برای یکی فرستادم که ای وای بر من! ای وای بر من! یعنی کن فیکونم الان! یعنی دلم آشوبه! یعنی اوه اوه بدبخت شدم!

۱۳۹۳/۰۲/۱۱

277

چند ساله مد شده اولین شب جمعه ماه رجب که لیلة الرغائبه رو شب آرزوها معنی و ترجمه میکنن. فکر کنم اولین بار مجری برنامه کوله پشتی سابق ( آقای ف. ح) باشه. نمیدونم دقیقا" این رو از کجاش درآورده ولی این نیست. معنی این شب این نیست. اگه بخوای خیلی عرفانی و فلسفی به قضیه نگاه کنی، هر شب میتونه شب ارزوها باشه. ولی جون مادرتون از خودتون چیز در نیارید. با تشکر!

276

از یه بنده خدایی خواهش کرده بودم که یه کاری رو لطف کنه و برام انجام بده. مدتها گذشت و خبری نشد ازش. منم کارم رو بیخیال شدم و خودم با بدبختی انجامش دادم. حالا اون کارش به من گیره و از من کمک میخواد. دلم میگه احترام و لطف برای دیگرانی که صنمی باهاشون نداریم باید دوطرفه باشه . راستش عقلم هم همینو میگه! منم بی خیالش شدم. آدم خودش به داد دل خودش نرسه و خنکش نکنه، میخوای دیگران به دادش برسن؟ 

275

دلم میخواد برم نمایشگاه کتاب. نه فرصتش رو دارم و نه دنبال کتاب خاصیم. فقط دلم میخواد غرفه ها رو نگاه کنم و کتابها رو ورق بزنم. وسط هفته که امکانش نیست و آخر هفته هم انقدر شلوغه و ملت پیک نیم میان که آدم از خیرش میگذره. مکان نمایشگاه هم خیلی مزخرفه البته