این دوروزه که تنها بودم از روی بیکاری نشستم فیلمهایی که از خیلی وقت پیش خریده بودم و فرصت نکرده بودم ببینم رو دیدم. طبقه حساس کمال تبریزی و چ ابراهیم حاتمی کیا و برف روی کاجها پیمان معادی. طبقه حساس که حیف پول و وقت! چ هم صحنه های ویژه ش به کنار ولی انتظارم خیلی بیشتر بود. برف روی کاجها ولی خوب بود. این لامصب حسین پاکدل چه حوش تیپه!!!
۱۳۹۳/۱۰/۲۶
خانه تکانی
یکی دو روز پیش دوباره از فیس بوک خونه تکونی کردم. نه اینکه فلان خاصی باشم و مهم باشه که کی جزء فرندهام باشه و کی نباشه. گاهی با شماره های گوشیم هم همین کار رو میکنم و سروسامونشون میدم. یه عده ای که میدیدم نه با شادی من شاد بودن و نه با ناراحتی من غمگین و کلا" خودشون رو حذف کرده بودن از زندگیم، منم حذفشون کردم. البته که برای اونا هم اهمیتی نداره و اتفاق خاصی براشون نیست.
۱۳۹۳/۱۰/۲۴
فرشته ای آش به دست
تنها توی خونه نشستی و ماتم گرفتی که شام چی درست کنی؟ حوصله نداری. به کوکو سبزی و کتلت و پیتزای بیرون و تخم مرغ هم فکر میکنی ولی میبینی جذاب نیست برات. میگی ولش کن اصلا" با انار و پرتقال خودم رو سیر میکنم. زنگ خونه رو میزنن. میترسی نکنه فلانی باشه که هیچ حوصله ش رو نداری و بیخیال میشی. دوباره و سه باره و چهار باره زنگ میزنن. با بی حوصلگی میری در رو باز کنی که میبینی خدا 2 تا فرشته از همسایه های طبقه پایین فرستاده که 2 تا ظرف برات آش بیارن. در حالت عادی که نگاه هم به آش نمیکنی ولی این بار فرق داره. این بار ترس از گشنگیه و بی امکاناتیه! چشمات رو میبندی و فکر میکنی داری باقالی پلو میخوری. دستشون درد نکنه! ولی کاش مردم اگه نذری هم دارن باقالی پلو با گردن یا لااقل شیشلیک نذر کنن!
۱۳۹۳/۱۰/۲۰
ماه و ماهی
تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندمهشدار که آرامش ما را نخراشی
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی
اشتراک در:
پستها (Atom)