آدم به این چشم سفیدی و گل درشتی دیدید تا حالا؟! زانوم و عضله پشت پام و گردنم و کمرم تقریبا" نیمه فلجن. ولی من صبح بدون ماشین اومدم و پیاده روی کردم. وسطای راه گفتم خدایا دکمه ماست خوردمش کجاست؟ دیگه شده بود جریان ارّه!! نه راه پس داشتم و نه راه پیش. حالا موندم عصری چطور برم خونه. آزانس؟ نه بابا این قرتی بازیا از ما گذشته. هیچکی هم نیست اینجا یه کم ماساژمون بده!
۷ نظر:
الان فهمیدم که دوای دردم فقط ماساژ تایلندیه!!!
چرا خب؟؟
چی چرا؟! چرا ماساژ؟!
چرا گرفتگی عضله؟
از بس کار کردم این دو روز! از بس زخمت کشیدم! از بس از پله بالا و پایین رفتم!از بس بدنم خشکه
ای بابا! خسته نباشید پس! ایشالا که خیر بوده.
ها خیر بوده. ممنون
ارسال یک نظر