۱۳۸۵/۱۰/۰۳

این جریان "یلدا بازی در وبلاگستان" رو که میدونید؟ بازی جالبی شده. منم توسط خانم nc دعوت به این بازی شدم. خوب راستش نمیدونم چه چیزایی در مورد خودم باید بگم که هم خیلی ضایع نباشه!!هم اینکه ارزش گفتن داشته باشه. خوب حالا بدون فکر کردن شروع میکنم به گفتن ببینم چند تا میشه:
1- تو دوران مدرسه ( راهنمایی) با 2 تا از بچه های دیگه یه گروه تشکیل داده بودیم که خوراکیای بچه های دیگه رو از دستشون میقاپیدیم و یه گاز میزدیم و بهشون میدادیم!!حالا ساندویچ یا هله هوله و اینجور چیزا! جالبیش اینجا بود که ما سه نفر ، شاگرد اول و دوم و سوم کلاس بودیم همیشه! البته من یه روز متنبه شدم و از همشون حلالیت طلبیدم و یه نفر رو که راضی نمیشد کلی براش کادو و خوراکی خریدم تا راضی شد! ولی خوب لذتی داشت برا خودش!
2- منفورترین کار برا من مسواک زدنه! شبا به زور و کتک لیلا میرم مسواک میزنم!یعنی شده از تو رختخواب منو بیرون میکشه که مسواک بزنم.البته مسواک زدنای من 30 ثانیه بیشتر طول نمیکشه.
3- فوق العاده آدم جون دوستیم. هرکاری که فکر کنم ممکنه بهم یه کم خراش جزیی هم وارد کنه رو طرفش هم نمیرم( از فوتبال که ممکنه مثلا" ضربه بهم وارد بشه بگیر تا کوهنوردی و امثالهم!).
4- از مکانیکی و قطعات ماشین انقدری سرم میشه و میفهمم که یه بچه 4 سال و هفت ماهه از انتگرال دوگانه!
5- آدم خیلی خجالتی بوده و هستم. البته الان کمتر شده. بچه که بودم هر جا میخواستیم بریم برا مهمونی یا من دودر میکردم و نمیرفتم یا وقتی وارد میشدیم من دستم جلو صورتم بود و سلام نمیکردم! الانم وارد شدن تو یه جمع غریبه و شروع روابط اجتماعی برام یه معضله!
خوب این از شرح محسنات بنده! حالا باید 5 نفر دیگه رو وارد بازی کنم. راستش مطمئن نیستم که قبول کنن ولی خوب دیگه باید حتما" قبول کنن! آقایان طه، محسن، علیرضا و خانمها باران و سارا.

هیچ نظری موجود نیست: