۱۳۸۳/۰۱/۲۱

بالاخره مامان اينا تماس گرفتن. خوب بودن و بسيار بي خيال!انگار نه انگار كه من اينجا شبا كابوس ميبينم و از ترس از خواب ميپرم. هرچي التماس كرديم كه برگرديد قبول نكردن. گفتن بعد از اربعين ميايم.هرچي گفتم كه بابا خطرناكه ميخنديدن و ميگفتن نه بابا اينجا كه خبري نيست!ممنون از همه اونايي كه دلداري دادن و دعا كردن.
*
محمود ميگه چرا انقدر آه و ناله ميكني و نا اميدانه مينويسي!ميگه اگه بناس اينجوري بنويسي ديگه ننويس. ميگه قبلنا از عشق و اميد مينوشتي. راست ميگه؟مگه من نويسنده م؟من دارم حس و حال خودمو مينويسم.
*
عيب گرفتن آسان است. حتي آنكس كه خود تمام عيب است و نقص و انحراف، او نيز ميتواند بسياري از عيوب ديگران را بنمايد و برشمارد و چندان هم خلاف نگفته باشد. عيب گرفتن بي شك آسان است. عيب را آنگونه و به آن زبان گرفتن كه منجر به اصلاح صاحب عيب شود ، اين كاري ست دشوار و عظيم ،خيرخواهانه و درد شناسانه...( چهل نامه كوتاه به همسرم- نادر ابراهيمي) . يه نگاه به خودمون بكنيم ببينيم چند درصد از انتقادايي كه ميكنيم به قصد اصلاح طرف مقابلمونه؟
*
پيش رويم قاب عكسي از تو دارم ماه من.....

هیچ نظری موجود نیست: