۱۳۸۲/۱۲/۲۳

تو این دو سه روز گذشته مراسم امیر کشون به خوبی برگذار شد!بلایی به سرم اومد که مسلمان نشنود کافر نبیند. از تغییر دکوراسیون اتاق خواب گرفته تا جارو زدن و تی کشیدن و ظرف شستن و اینجور کارا که دیگه عادی شده. ولی انصافا" خونه شده مثل دسته گل. آدم لذت میبره. امشبم باید دوباره پرده هارو نصب کنم. بازم خدا رحم کرد یه نفر اومد همه شیشه ها و حمام و دستشویی و آشپزخونه رو تمیز کرد وگرنه دیگه هیچی. انقدر تمیز شده که به لیلا میگم حموم برو خونه مامانت! دستشویی هم همون سر کار بریم!آخه خیلی تمیز شده!لیلا دوباره مریض شده. گلوش حسابی چرک کرده. دیشب رفتیم یه پنی سیلین زدیم ولی تا صبح خوابش نبرد. اون عفونتهایی که تو بدنش بود حالا زده به گلوش. تو این چند روزه خیلی خسته شده. خیلی خیلی بیشتر از من. خدا کنه زودتر خوب بشه.
*
دیدی بعضیها از اسم خودشون خوششون نمیاد؟من خیلیا رو دیدم که اینجورین. خیلی بده آدم حس بدی نسبت به اسمش داشته باشه. ولی من از اسمم خیلی خوشم میاد. با کمال فروتنی!!هر کی بچه دار میشه اگه پسر باشه میگم اسمشو بذار امیر یا یکی از مشتقات امیر. فکر میکنم اسم پر ابهتی باشه( بر عکس خودم!).
*
من نگفتم از پول بدم میاد. اصلا". من خودم میدونم که بیشتر مشکلات با پول حل میشه. آدمی نیستم که بشینم یه گوشه بگم خوب پول که چرک کف دسته و بی خیال. نه. اتفاقا" خیلی هم تلاش میکنم. از بی پولی هم بدم میاد. من میخواستم حدشو بدونم و اینکه آیا واقعا" خوشبختی میاره؟ ممنون از جوابایی که دادید. به نظرم صادقانه اومد.
*
چی میشه که یه مرد میره یه زن دیگه میگیره؟ اینو جدی میخوام بدونم. دو حالت داره. یا مرد یه کم مریضه و هوسران که خوب این تکلیفش معلومه. یه حالت دیگه هم هست که مشکل از زنه. یعنی در حالتی که مرد مشکلی نداره ، بعضی از خانم ها خودشون باعث این کار میشن. اگه مرد کمبودی حس نکنه به نظرت میره دوباره زن بگیره؟ اصلا" احتیاجی به ابن کار هست؟ چیز آسونی نیست که زن گرفتن. به نظرم خیلی وقتا خود خانوما باعثشن.نمیخوام بیشتر از این باز کنم مساله رو. اینو هم میدونم که خیلی وقتا هم آقایون مریض تشریف دارن. سال گذشته با بابم و یکی از دوستاش نشسته بودیم. بحث زن گرفتن شد. گفت که به نظرم هر مردی که میتونه باید دو تا زن بگیره. میگفت این زنای بی سر پرستو خیلی ثواب داره آدم بگیره. بابام فکر میکرد داره شوخی میکنه. اصلا" آدمی نیست که اهل شوخی باشه. سنشم از بابام بیشتره. از اون سوپر پولدارا هم هست. به بابابم میگفت شما که امکانشو دارید چرا نمی گیرید؟!( جلو من میگفت!!). بابام گفت کسی که زن دوم میگیره یه جای کارش ایراد داره. یا خودش یا خانمش،من هیچ مشکلی ندارم. از این ثوابا هم نمیخوام. کلی داشت از محسنات زن دوم میگفت.شروعشم از اینجا بود که چرا برا امیر زن نمیگیرید. بابام گفت یعنی همه ثوابای روزگار تموم شده و نوبت این یه ثوابه فقط؟ چند وقت بعدش فهمیدیم که خودش زن دوم داره. ۲۰ سال بوده که زن دوم داشته. چند تا بچه هم ازش داره. بدون اینکه کسی بفهمه. علتش به من ربطی نداره ولی به نظرم ظلم به زنه. اگه زن ایرادی داره ( چه جسمی و چه روحی) راهش این نیست. یکی از چیزایی که تو زندگی خیلی مهمه و باعث دوام و گرمیش میشه اینه که زن و مرد حرمت همو نگه دارن. هیچ وقت نذارن اون پرده بینشون از بین بره.هیچ وقت کاری نکنن که بعدش فقط غصه بخورن که چرا این حرفو زدم یا این کارو کردم. دیگه برگشت پذیر نیست. برام خیلی جالبه که من و لیلا خونواده طرف مقابلمونو مثل خونواده خودمون دوس داریم. انقدری که لیلا همیشه طرف مامان بابا و خونواده منو میگیره من خودم اینجوری نیستم. اصلا" بین ما چیزی بنام مادر شوهر و خواهر شوهر یا مادر زن و اینا نیست. واقعا" مثل خونواده خودمون میمونن. هیچ وقت برام این حرفا تعریف شده نبود. خوشحالم که میبینم لیلا از من بیشتر مواظبه. جالبه که من برادرای لیلا رو مثل برادر خودم میدونم. نمیخوام اینجا بیام بگم که من چجورم یا لیلا چجوره. میخوام بگم همین چیزای کوچیک باعث میشه که یه زندگی گرمی و دوام بگیره.ببین چقدر ارزون دارم تجربیاتمو میگم؟!

هیچ نظری موجود نیست: