۱۳۸۲/۱۲/۱۵

از ديشب تصميم گرفتيم امروز صبح با بچه ها بريم دشت و بيابون. گفتيم ناهار كالباس با خودمون ميبريم تا خيلي گير ناهار نباشيم. صبح همه جا زدن فقط شهاب گفت ميام. آقامون علي !!كه خراب شده بود خونه پدر خانمش. ساعت ۱۱ از تو رختخواب زنگ زده كه مادر خانمم ناراحت ميشه اگه ناهار نمونيم! آخه بهشون قول داده بوديم! از ديروز ظهرش ( با كم و زيادش!!) اونجا بوده. خجالتم خوب چيزيه والا!مينا خانم اينا( دوست ليلا) هم مهمون داشتن. كلانترم ميخواستيم ببريم كه صبح تو چت ميگه من خجالت ميكشم بيام!!ميگه بذار اول خودتو ببينم بعد! آخي بچه م خجالتيه!ترسيد اونجا زن براش پيدا كنيم!خلاصه با شهاب چهارتايي رفتيم پارك چيتگر.سر راه رفتيم هايدا ساندويچ كالباسم گرفتيم كه ديگه راحت باشيم.اونجا هم جاتون خالي ۴ تا دوچرخه كرايه كرديم و يه ساعتي دوچرخه سواري كرديم. خيلي باحال بود. بعد از عمري من دوباره سوار دوچرخه شدم. ليلا قبلش هي ميگفت بايد دوچرخه بگيريم من ميگفتم نه. من ميگفتم من اهلش نيستم. تو اگه ميخواي خودت بگير. راستش انقدر اصرار كرد كه من گفتم لابد الان تا خود كرج ميخواد ركاب بزنه!گفتم اگه بگيريم من آبروم ميره. آخه خيلي وقت بود سوار نشده بودم. ليلا هم كه قبلنا خيلي اومده بود. نشون به اون نشوني كه من اونجا كولش كردم!!!ايراد از دوچرخه مردم ميگرفت!زمين كج و اينا ديگه!ناهار خورديم و گرفتيم خوابيديم. آي چسبيد كه نگو!حالا هم جو گرفتتمون و ميخوايم بازم بريم!آخه ما معمولا" زياد جو زده ميشيم!
*
مرد هم مرداي قديم والا!از راه كه ميرسيدن كفشاشونو خانومشون براشون در مياورد و هنوز وارد خونه نشدن صداشونو بلند ميكردن و نعره ميكشيدن آهاي زن( يا اسم زنشونو نميبردن يا زنشونو به اسم پسرشون صدا ميكردن مثلا" علي!!!) ناهار چي داريم؟بعد مثلا خانمشون ميگفته آبگوشت! با اينكه آقاهه دلش لك زده بوده برا آبگوشت داد ميزده اه اه اه آبگوشتم شد غذا؟!!بعدم مشت ميكوبيده رو ميز و ميگفته پس چي شد اين غذا؟بعدم فوري بايد چاي حاضر باشه. كسي هم جرات نداشته رو حرف آقاهه حرف بزنه. حرف حرف مرد خونه بوده!حالا ما هم مثلا" مرديم. ميگيم شام چي داريم؟ميگن هيچي!ميگيم چشم الان شام درست ميكنم. شام چي ميل داريد الان شما؟بعدم بايد ظرفارو بشوري و تازه شبم كه خانم ميخواد بخوابه ميگه من خوابم نميبره برام قصه بگو!!!اينا رو گفتم كه بگم آخه بابا تو كه ميدوني اجازه كربلا رفتن از طرف ليلا برات صادر نميشه چرا بي خود حرفشو ميزني؟!!
*
ما ايرانيا يه فرهنگي داريم به اين مضمون كه: ديگي كه برا من نميجوشه ، سر سگ توش بجوشه!تو اكثر ماها هست ولي كم و زياد داره( نميگم همه اينجوري هستن).
*
ليلا ميگه تو وبلاگت بنويس يه زن دارم شاه نداره!از خوشگلي مثل نداره!بقيه شو هم گفت ولي من يادم نيست الان!!

هیچ نظری موجود نیست: