۱۳۸۶/۰۶/۰۴

یکی دوروزی هست که شرکتمون برق نداره و مجبور به دزدی برق شدیم! البته دزدی که با اطلاع شرکت کناری هست و خودشون اجازه دادن. جمعه کل برق ساختمون اداری ما و مرکز خرید کنارش آتش گرفت و جز این واحد کناری ما که معلوم نیست برق از کجا آوردن هیچکی دیگه نداره. الان ما مثل فلک زده ها فقط تلفنامون وصله و یه لامپ مهتابی با کامپیوتر! اونم تو این گرما. خلاصه فعلا" وبگردی و لینک و اینا نیمه تعطیله( لیلا هم که نمیذاره من شبا از خونه وصل بشم !).
*
یه بانک اقتصاد نوین کنار شرکت ما هست که کارمندای خیلی با کلاسی داره! دیروز ازش پول گرفتیم و شمردیم دیدیم 100 هزار تومن اضافی داده. رفتم سراغش میگم خانم این پول رو اضافی دادید. یه جیغی کشید و کلی پرید هوا و خوشحال شد و نعره کشید که بچه ها پول پیدا شد! ( دقیقا" شبیه مهد کودک!). بعد رئیسش داشت تعریف میکرد که یکی دیگه از خانمها چند روز پیش به جای 180 تومن یک میلیون و هشتصد هزار تومن به یه نفر داده. مبلغ چک هم 180 تومن بوده. این خانم اشتباهی یک میلیون و هشتصد هزار ریال رو یک میلیون و هشتصد هزار تومن دیده. رئیسه میگفت این خانم هر شب میره در خونه آقاهه و التماس میکنه، ولی حضرت آقا مال حروم بهشون مزه داده و منکر قضیه شدن. البته میگفت تو دوربین مدار بسته یه چیزایی پیداس که این خانم 8-7 تا بسته صد هزار تومنی و چند تا ایران چک داده به آقاهه. ولی معلوم نیست بشه چیزی رو ثابت کرد. رئیس شعبه میگفت از بس اینا فقط به فکر SMS بازی و رسیدن به فکلاشون! هستن!! منم گفتم دخترای حالا اینطورین متاسفانه!!

هیچ نظری موجود نیست: