۱۳۸۲/۱۰/۲۹

من از دوست داشتن، فقط لحظه هارا میخواستم
آن لحظه هایی که تورا به نام مینامیدم.
آن لحظه ای که خاکستری گذرای زمین در میان موج جوشان مه، رطوبتی سحرگاهی داشت.
آن لحظه ای که در باطل اباطیل دیگران نیز خرسندی کودکانه ای می چرخید.
لحظه ی رنگین زمان چای چین
لحظه فروتن چایخانه های گرم، در گذرگاه شب
لحظه دست باد بر گیسوان تو
لحظه نظارت سر سختانه ی ناظری ناشناس بر گذر سکون
من از دوست داشتن تنها یک لیوان آب خنک در گرمای تابستان می خواستم....( نادر ابراهیمی)
*
سه شنبه تا ۵ شنبه گذشته تو صفحه حوادث روزنامه شرق یه گزارشی بود به نام استخدام منشی. حتما" برید بخونید. توآرشیوش هست. وقتی خوندم یه حس بد و عجیبی بهم دست داد. آخه رذالت تا چه حد؟ شنیده بودم اگه آدما گرفتار غرایز بشن یعنی بنده غریزه هاشون بشن از هر حیوون درندهای بدتر و وحشی تر میشن ولی نمیدونستم تا این حد. ببین پول چیکار میکنه. برا همین من اصلا" دنبال پول نیستم!
*
این برنامه هزار راه نرفته که شبا ساعت ۹:۴۵ از شبکه دوم میذاره یکی از معدود برنامه های خوب تلویزیون ایرانه. راجع به مهریه و ازدواج هست. حتما" حتما" ببینید. آی کسایی که هنوز ازدواج نکردید.از اون برنامه هاس که بیشتر بقیه توش حرف میزنن تا مجری. از این دکتر روانشناسه خوشم میاد. آدم باحالیه. اسمش یادم رفت.
*
از دف خیلی خوشم میاد ، از سه تارو سنتورم همین طور. اگه یکی قشنگ نی بزنه از اونم خوشم میاد. از این ویولون و پیانو و این مدلیا خوشم نمیاد. از کوه های برفی، از روزای برفی و از برف بازی خوشم میاد. از آدمایی که دروغ میگن ولی میفهمن که طرف مقابل متوجه دروغشون شده خوشم میاد. از آدمایی که دروغ میگن و فکر میکنن طرف نفهمیده خیلی بدم میاد.از این بچه جغله ها که سیگار میکشن بدم میاد. سیگار فقط برا افراد بالای ۵۰ سال بد نیست. چون عادت کردن. برا بقیه خیلی بده. از این خانومایی که سیگار میکشن بدم میاد. از این مبل راحتیا که وقتی روش میشینی فرو میری خوشم میاد. از ساعتای صفحه گرد خوشم میاد.از شاه محمود که بابام میگه ۴۰ تا زن داشته و هر کیو که میبینی میگن پسر یا دخترشه خوشم میاد. یکیشونم همسایه ماس. این شاه محمود تومنی ۸ ریال با این آقا محمود که تا حالا نتونسته یه نصفه زنم بگیره توفیر داره ها!دیگه کافیه!

هیچ نظری موجود نیست: