۱۳۹۲/۰۵/۰۱

هدیه عید فطر!

پستچی زنگ شرکت رو زد که فلانی بیا یه بسته داری. رفتم بسته رو گرفتم و دیدم یه نیمچه کارتنه. با ذوق و شوق باز کردم و دیدم لباس زیره!!! از این سفارشای اینترنتی. بچه ها توی شرکت شرمنده شدن و متفرق شدن! هرچی فکر کردم که خدایا یعنی کی من رو سورپرایز کرده ذهنم به جایی نرسید. ادرس رو نگاه کردم دیدم تشابه فامیلیه. البته آدرس توی همین پاسداران بود. به فرستنده زنگ زدم که این پستچی گیج ما چون دیده اسم من هست دیگه بقیه آدرس رو نخونده و برای من آورده. یارو با مزه اولش میگه لطفا" براش بفرست. بعد میگم خوب این که خیلی کار زشتیه. این بسته باز شده. مشتریتون ازت قبول نمیکنه! یارو میگه راست میگیا! بعد میگه خودت نمیخوای؟!! البته فوری شرمنده شد و حرفش رو پس گرفت. آخرش هم بنا شد یکی رو بفرستن و بیاد بسته رو تحویل بگیره. این وسط آبروی ما توی شرکت رفت که فکر کردن ما همچین آدمی هستیم!!!

۴ نظر:

امیرحسین گفت...

خدایا این شادیا رو از ما نگیر!

هدی گفت...

:)) جای بهار خالی! :دی

امیرحسین گفت...

به خدای احد و واحد که وقتی مینوشتم یاد حرف بهار بودم!!!

سمن گفت...

=)))))))) قیافه ات دیدن داشته اون لحظه بخدا