رفته از اتاق رئیسش 3 تا شیرینی خوشمزه بلند کرده و توی کشوش قایم کرده سر فرصت بخوره. بعد یادش رفته! الان رفته پیش رئیسش که یه چیزی بگه یهو جعبه شیرینی رو دیده روی میز. نیشش تا بناگوش باز شده و برگشته سر میزش یکی از شیرینیها رو چپونده تو حلقش!! خوشیهای زندگی مگه چیه؟ همیناس والا!
۳ نظر:
ای ارباب بینوای از همه جا بیخبر:دی
البته ارباب ما آمار تک تک شیرینیها رو داره! از حقوق کم میکنه به فضل الهی!
راضیم ازش:ی
ارسال یک نظر