۱۳۸۹/۰۱/۲۵

تعطیلات نوروز بود که رفته بودم خرید کنم. کسی توی خیابون نبود و من وقتی میخواستم از پارک در بیام یه پرشیای نقره ای با سرعت وحشتناکی از کنارم گذشت و شروع کرد بوق زدن. به 4 راه که رسیدیم همینطور که داشت میپیچید تا نیم تنه از شیشه ماشین اومد بیرون و شروع کرد فحشای خیلی وحشتناک دادن! منم ترسیده بودم و داشتم راه خودم رو میرفتم . دیدم کنترلش رو از دست داد و رفت تو جدول و خورد به تیر چراغ برق! ماشینش له شد و نفهمیدم سر خودش چه بلایی اومد. برام مهم هم نبود! یه صدای وحشتناکی پیچید که نزدیک بود منم بزنم به جدول! تا اون باشه در حالت مستی رانندگی نکنه و حرف زشت بی علت به کسی نزنه.
پ.ن: خدا رو شکر دخترکم خوبه. مشکل برطرف شد و نیازی به ادامه درمان نیست. ممنون از دعاهایی که کردید. امیدوارم همیشه سلامت باشید.

۲۳ نظر:

بهار گفت...

دوسال پيش يه همچين آدمي با ماشيني كه من و گلدونه و دونفر ديگه توش بوديم چنان تصادفي كرد كه نه فقط ماشين ما بلكه 4 تا ماشين ديگه هم داغون شدن! و كلي آدم زخمي شد.بازم خدا رحم كرد
پ.ن: خيلي خداروشكر‌ايشالا كه هميشه بلا به دور باشه

سلانه گفت...

سلامممممم:)
باز خوبه بلایی سر تو نیومده
خدا رو صد هزار بار شکر.. خیلی خوشحالم که دخترکت خوبه. ایشالا همیشه سالم و سرحال باشه:)

maryam گفت...

يه بار توي اتوبان 4تا از اين جوانان محترم به همين روش كلي آزار و اذيت ميكردن و هي از اتوبان ميرفتن بالا هي مي اومدن پايين..من چنان استرسي گرفته بودم كه نگوو!!حالا خودشون به كنار ..نزديك بود يه موتوري و دوسه تا ماشين رو هم داغون كنند
........................
خدا رو شكر كه حالش خوب شد..يه نفس راحت ..آخيششش:)

fifi گفت...

خدا را شکر که هم زهرا کوچولو خوبه و هم شما.

هدی گفت...

خدا رو شکر واقعاً :)

هانيه گفت...

خدا رو شکر، خدا رو شکر، خدا رو شکر

ناشناس گفت...

اتفاقا من هم یک روز در تعطیلات داشتم با پرشیای نقره ایم با سرعت میرفتم یه آقایی با اون ماشین قراضه اش داشت خلاف میومد. هر چی بوق زدم توجه نکرد حتی وقتی با سرعت از کنارش رد شدم سرم رو از پنجره کردم بیرون داد زدم انگار نه انگار تا اینکه محکم خوردم به تیر چراغ برق. اونوقت اون مردک اصلا به روی خودش نیاورد و همینطوری خونسرد رد شد و رفت.
واقعا چه آدمایی پیدا میشن والا

ناشناس گفت...

امضا جوالدوز

سلانه گفت...

این جوالدوز آخرش بود :)))))

سمن گفت...

باید بلا سرشونب یاد بلکه شایدددد آدم شن!
دخترک هم همیشه خوب خوب باشه که باباش اینقدر غصه نخوره:)

rivaas گفت...

kollan mantegh hokm mikone ke adam e mast ranandegi nakone. adame asabani ham. adami ke ba mobile harf mizane ham. va adami ke bache baghaleshe ham!!!
kheili haye dige ham.
age gharar bashe sare hameie ina bala biad ta yad begiran, khiaboona khali mishe.
kashki hamamoon yad begirim ye seri chiz ro ra'ayat konim.
(mane bichare hich emkanate dige ee vase comment gozashtan nadaram alan! mahze birabti inke chat ham nemitoonam konam! daram mese chiiii in chand rooze kar mikonam :(( )

امیرحسین گفت...

من به خاطر فحشش گفتم که حقش بود این بلا سرش بیاد. رانندگیش که خوب خیلیا اینطوری رانندگی میکنن. ولی کسی که اینقدر راحت فحش میده از نظر من باید بمیره!

rivaas گفت...

vay! amir! kheili kheshanat dari be kharj midi! hala ye chand daraje takhfif bede ;)
namire dige, khob? :D

امیرحسین گفت...

باشه. نمیره! ایندفعه رو فقط!

مجيد گفت...

هممون هميشه خودمون رو حق مي دونيم نمي دونم چرا؟
خدا رو شكر كه كوچولو حالش خوب شد.ايشالا همگي همييشه سلامت باشيد.

Fiddler گفت...

khoda ro shokr

ناشناس گفت...

منم یه بار داشتم دور برگردون ستاری رو می رفتم، یه پرایده پشات سرم هی چراغ می زد. حالا جایی هم نبود واسه این که من برم کنار و اون رد شه، بعد که از دور برگردون رد شدیم، مثلا اومد حال منو بگیره، ماشینشو کشوند سمت من، منم -برعکس همیشه- ترمز کردم و کشیدم کنار که نخوریم به هم و حتی بوق یا چراغم نزدم.
بعد اون جلوتر داشت از تو آینه نگاه می کرد که ببینه چی شد؟ یه ماشین دیگه چنان پیچید جلوش که داشتن می زدن به هم. البته دست فرمونش خوب بود، طوری نشد اما من که خیلی کیف کردم از اینکه قطعا ترسید.

س-ر

بارانه گفت...

اگه برای تمام این جماعت مرگ بخوای که جمعیت ایران نصف میشه
حالا نصف هم نه...سه چهارم دیگه حتما میشه

feedback گفت...

اوه حالا نصفه شبا نیومدی بیرون!!

رسماً رانندگی میکه شب تو تهران فرق می‌کنه با بقیه اوقات!

MisS nc گفت...

خوب خدا رو شكر. ايشالاه ديگه دخترك اينطوري مريض نشه .
خداييش هر چي اتفاقات باحال و خيابونيه براي شما ميفته.

نرگس گفت...

خدا رو شکر
احساس آرامش پیدا کردم

ییلاق ذهن گفت...

منم بودم زیاد برام مهم نبود چه بلایی سر اون دیوانه اومده اگه زنده مونده ایشالا به راه راست هدایت بشه

بابت حال دخترتون هم خداروشکر خیلی خوشحالم که دوباره سلامته مواظبش باشین و غروب به غروب هم واسش اسفند دود کنین از این اتفاقات نیفته دیگه

سیلوت گفت...

آقا تبریک عرض شد