۱۳۸۹/۰۱/۲۱

دخترکم حالش نوسان داره. این دو روزی که خونه اومده لب به هبچ غذایی نزده. چیزایی هم که خورده بالا آورده. بدنش کهیر زده. روز 5 شنبه هم با جیغ از خواب بیدار شد. انقدر جیغ میزد و به خودش میپیچید که نفسش بند اومد. از ترس بدنم شل شده بود. به اورژانس زنگ زدم که گفت از دست ما کاری بر نمیاد . باید ببریدش بیمارستان. حالا امروز صبح هم دوباره هیچی نخورده و بالا آورده. خدایا این چه بلاییه؟ لیلا زنگ زده که ببریمش بیمارستان. من موندم چیکار کنم. دخترم دیگه طاقت سرم و آمپول و بستری شدن نداره.....

۲۷ نظر:

بهار گفت...

يه دكتر فوق العاده متخصص كه مشكل سدنا رو كه براش ختم قرآن گذاشته بودي رو آخرسر اون تشخيص داد و معالجه كرد مي شناسم .آدرسش رو مي خواي؟ بهتون هم نزديكه

امیرحسین گفت...

من از دکتر رفتن دوباره میترسم. من از بیمارستان و سرم و دارو میترسم. بدن دخترم ضعیفه. این دو روزه همه ش یه گوشه خوابیده. چشاش پر از غمه. دیگه اون خنده های سابق رو نداره. من دلم شیطونیاشو میخواد. ذوق کردناش وقتی باباش رو میدیدرو میخواد.

Unknown گفت...

با اجازه امیر خان:
اونهایی که تمایل دارن در ختم قرآن برای سلامتی دختر کوچولوی امیر آقا شرکت کنند لطفا به این آدرس یه سر بزنند
http://roozegarebahar.blogfa.com/
ممنون

ریواس گفت...

یعنی چی امیر؟ زهرا مریضه! دلتو بذار یه گوشه و واقعیت رو منطقی نگاه کن! منم دلم خیلی چیزا می خواد!! منم دلم از خیلی چیزا می سوزه. خب؟
پاشو دست خدا رو بگیر، بذار دکترا مشکلشو پیدا کنن. بذار مطمئنت کنن که مشکل حادی نیست.
دخترکت بعدها هزار ها غصه خواهد داشت.قویتر از اونا باید باشی که بتونه تکیه کنه بهت.
لطفا کمی رقت قلبتو کم کن و وایسا پشت دخترکت، قرص...

خانمه گفت...

بيماري با بدن دختركتون احساسي برخورد نميكنه كه شما داريد احساسي تصميم ميگيريد.
درمان سخته ولي بايد قبول كرد . سعي كنيد منطقي تصميم بگيريد .
چاره اي نيست .
اميدوارم زودتر سلامت بشه دخترك

ناشناس گفت...

انشالله خوب می شه
س-ر

سلانه گفت...

سلام:)
امیر تو تکیه گاه لیلا و دخترکتی.. حواست باشه! امیییییییر! محکم باش مرد! یعنی چی که تو از بیمارستان میترسی؟؟؟ می دونی که دعامون پشت سرته.. دلتو بده به خدا و آروم باش و منطقی

هدی گفت...

سلام

شاید بخاطر اثر همون بیمارستان و تب هفته پیش باشه، ایشالله که چیز مهمی نیست

fifi گفت...

البته که شرایط سختی هست و ان شاء الله دختر کوچولو زود خوب میشه ولی به هر حال باید دنبال راه حل باشید و اولین اش مراجعه به پزشک هست.
خدا به شما و لیلا خانم قوت و به زهرا کوچولو هر چه زودتر سلامتی بده.

فاطمه انتصاری گفت...

امن يجيب المضطر اذا دعا ويکشف السوء...
ایشاالله که زود زود خوب می شه!

Fiddler گفت...

barash doa mikonim, montazere khabaraye khub hastim

capri(ehsan) گفت...

تنها کاری که از دستم بر میاد دعا کردن هست.ایشالله که به زودی خبرهای خوب بشنویم

فیدبک گفت...

امیر من پرسیدم اون بنده خدا فوق تخصص کلیه بوده من اشتباه کردم، با این حال بازم پی‌گیر هستم برای یه متخصص عفونی اطفال خوب..

فقط تا برطرف نشدن بیماری دلگیر نشو.. پی‌گیر باش.. همه‌چی حل می‌شه.. ماها هم برا زهرا کوچولوت دعا می‌کنیم..

Unknown گفت...

فکر کنم چند تا توصیه ی فضولی را پای تلفن فراموش کردم برای مامان لیلا بگم . اول تکرار کنم نگران نباشین . همه ی این مسایل عادی است . دوم هر چقدر بچه را کمتر از منزل بیرون ببرید بهتره . پس دختر کوچولوی ما را از این دکتر به اون دکتر نکشید . همین که تحت نظر پزشک خودش باشه براش کافیه . این بچه در حال طی کردن دوران نقاهت هست فکر کنید در ریکاوری بیمارستان است . بدنش ضعیف شده و آنتی بیوتیک در خون وجود داره با بردن بچه به فضای بیرون فقط ویروسها را دعوت میکنید . سوم به پیر و به پیغمبر هیچ بچه ای در شرایط دختر کوچولوی شما از بی غذایی نمرده . تمام بچه ها و حتا خود ما بعد از بیماری بی اشتها هستیم و معده و دستگاه گوارش به مقدار کمی زمان نیاز دارد تا به حالت عادی برگردد . میبینید که همه هم زنده هستیم :)

Unknown گفت...

تصور کنید بدن زهرا دچار حمله ی عفونی شده , بلافاصله و شکر خدا بدن واکنش داده که همان تب شدید بوده که اگر این اتفاق نمی افتاد عفونت عواقب سختی را به دنبال داشت . بدن با کمک آنتی بیوتیک عفونت را دفع کرده و حالا مثل یک لشکر جنگیده و پیروز شده است که آسیب هم دیده . این لشگر زمانی را نیاز دارد که قوای از دست داده را ترمیم کند . این لشگر هنوز نیاز به این ندارد که شما به آن مواد تقویتی و تجهیزات برسانید . بلکه نیاز دارد فعلن خودش به صورت خودکار خودش را ترمیم و عادی کند . رساندن مواد اضافه چون هنوز اصلن مشخص نیست که چه چیزی کم است و چه مواردی کافی است کار بیهوده ای است و لشگر آن را پس میفرستد . (چقدر لشگر لشگر کردم :) اه ) حتا اگر زهرا غذا میل کند بدن او آن را جذب نمی کند و از طریق روده دفع می کند . پس به خاطر بالا آوردنش و یا بی اشتهایی او را اذیت نکنید و خود را ملامت نکنید .

Unknown گفت...

توصیه ی خواهرانه و دوستانه ی آخر من دختر کوچولوی ما را آزاد بگذارید . کمی دست از سربه سر گذاشتنش بردارید . خدا بدن انسان را مثل یک ساعت کوکی و دقیق آفریده . زهرا در اولین فرصتی که نیاز به غذا پیدا کند شما را با رفتارش خبردار میکند . درحال حاضر بهترین چیز برایش آهسته و پیوسته بودن است . شیره گوشت , آب میوه و حریره ی بادام برای من و شما غذا است ولی الزامن زهرا محتاج آن نیست . پس از مقدار کم به اندازه یک قاشق چای خوری شروع کنید . 20 دقیقه زمان بدهید اگر معده اش آن را برنگرداند دومی را بدهید . اگر زهرا دچار اسهال شد نگران نشوید . تتمه ی عفونت و آنتی بیوتیکها معمولن با واکنش روده مواجه میشوند . فکر نکنید این یک بیماری تازه است . این واکنش صحیح یک روده ی سالم است که در حال دفع ناخالصی است .

Unknown گفت...

بهترین کمک به دختر کوچولوی ما در حال حاضر آرامش مامان و بابا است . زهرا را به ساعتهای طولانی در آغوش بگیرید و نوازش کنید . برایش شعر یا کتاب بخوانید . لطفن در آغوش نگیرید و راه برویداااا . خیر همینطور که بی حوصله است و دراز کشیده یا با بی حالی برنامه ای نگاه میکند یا بی حوصله با اسباب بازی ور میرود . نوازشش کنید . حرفهای محبت آمیز بزنید . قطعن و بی شک اشکتان سرازیر میشود و صحنه ی عاطفی خاصی است . زهرا آن را درک میکند و فقط خدا میداند چقدر در بهبود او تاثیر دارد . کودک اهمیت خودش را در نوازش و آغوش درک میکند . نه دردی که از بیماری اش میکشید و نگرانی که از نخوردنش دارید . با ردوبدل کردن این احساس فرزندی و والدینی اشتها و سرزندگی اش را برمیگردانید .

باقیمانده های یک زن گفت...

انگار قضیه همون ویروسه
خودتو ناراحت نکن
همه بچه ها مریض میشن
فقط حسابی بهش برسین چون بدنش ضعیف شده و نیاز به مراقبت بیشتری داره

مريم گفت...

اينقدر آرزو خوب و كامل گفته كه من ديگه هيچي نگم بهتره
فقط اينكه قوي باش

MisS nc گفت...

موندم چي كار كنم يعني چي ؟؟
خدايي نكرده مريضي لا علاج كه نگرفته . همه ما وقتي بچه بوديم مريض شديم ،‌پشو بچه رو دكتر خوب و متخصص ببر ،‌ايشالاه خوب خوب ميشه.
ما هم عميقا از ته دلمون براش دعا ميكنيم.
خوب ميشه . مطمئن باش.

یکتا گفت...

سلام ... کاش مدارک پزشکی دخترکتون رو می بردین پیش خانوم دکتر محرز ... تو تخصص عفونی واقعا نفر اول هستن هنوز هم و به هبچ عنوان آدم رو گیج و سرگردان نمی کنن. تشخیصشون هم معمولا جواب می ده در درمان ... امیدوارم دخترکتون زودتر شادی رو به چهره اتون برگردونه ...

sArA گفت...

من این روزها رو برای بچه خواهرم دیدم. خیلی سخت بود. خیلی تلخ بود. ده روز هم توی بیمارستان بود. اما آخرش ویروس بود. اگه ویروس باشه فقط باید صبور باشین تا دوره اش بگذره. انشالله که خیلی زود حالش خوب میشه.

Ng.A. گفت...

tamam delam ba to o Leilast. nemidoonam chi begam ba tamam chizhaaee ke baghie goftan o neveshtan. doaa mikonam ba tamam vojood..... bacheie adam mariz mishe kheili sakhte, midoonam. khoob mishe be zoodi, tavakol be khoda

ییلاق ذهن گفت...

شما به عنوان یه پدر باید محکم باشین درسته که خیلی سخته ولی تکیه زهرا به شماست و از شما انرژی میگیره ما هم دست به دعاییم که هرچه زودتر زهرا شاد و سلامت برگرده خونه صبرش رو هم به شما بده تا این دوره بگذره

سیلوت گفت...

بعنوان دختری که با اینهمه فاصله و کدورتی که از پدرش داره بهت میگم که هیچ چیز برای یه دختر ارامش بخش تر از نگاه پرصلابت و محکم پدرش نیست... نذار شک و ترس رو تو نگاهت ببینه، همیــــــــن

امیر گفت...

man bimarestane arad ashna daram onja 2ktoraye khobi dare mikhaie berim? man daiem onja 2ktore

خانم ساده گفت...

از اون هفته كه در جريان بيماري دخترتون قرار گرفتم خيلي ناراحت شدم..اميدوارم زودتر خوب بشه..حتما زير نظر پزشك باشه دكتر عفوني..از دكتر بخواهين همه احتمالات رو چك كنه.. آزمايش هاي خون مختلف براش بده..در عوض مطمئن مي شيد كه مشكلي برا خوتنش پيش نيومده چون عفونت اگه وارد خون بشه مشكلات زيادي ايجاد م يكنه..
با آرزوي سلامتي