۱۳۸۷/۰۷/۰۸

یادم نمیاد تا به حال سحری خواب مونده باشم. حس خیلی بدی دارم اگه خواب بمونم. احتمالا" بیشتر جنبه روانی داره برام چون خیلی هم سحری نمیخورم. دیشب مهمون داشتیم ( قابل توجه مهمونا که باعث شدن من بر خلاف هر شب که ساعت 10 میخوابیدم ، دیشب نزدیک 1 بخوابم!) صبح پا شدم و جوجه کباب رو به سیخ زدم و گفتم الان که هنوز ساعت3:25 یه نیم ساعتی وقت هست بشینم دو خط قران بخونم !!( محض ریا!!!). بعد رفتم وضو بگیرم تلویزیون رو روشن کردم. دیدم دعای سحر تموم شده و میگه 5 دقیقه به اذونه!! منم فقط فرصت کردم دو تا دونه خرما و دو تا لیوان آب خوردم. الانم گشنمه. آهای مهمونای دیشب! افطار خونه کدومتون بیام؟! خدایی حیف از جوجه کبابا که داشتن التماس میکردن که بیا مارو بخور! اگه 10 دقیقه تلویزیون رو دیرتر روشن میکردم همه چیز حل بود!!

هیچ نظری موجود نیست: