۱۳۸۷/۰۷/۰۳

اسمم رو گذاشتم شیعه علی ( ع) و به همین هم دلم خوشه. فکر هم میکنم با یک قرون دوزاری که به ندرت کمک میکنم دارم شاخ غول رو میشکونم و دیگه اون دنیا همه شرمنده روی من میشن! از بس که خوب و نیکوکارم. نه اینکه نشنیده باشم و ندیده باشم ولی دیشب لیلا داشت تعریف میکرد که در برنامه در شهر با دو تا از باربرای بازار مصاحبه میکرده. که یه جوون ایلامی با مدرک دیپلم و آشنایی با امور برقی از روی بیکاری داره باربری میکنه و 150-120 تومنم در ماه حقوقشه و با همسرش توی یک خونه 100 تومن اجاره میده و با نهایت 50 تومن زندگی میکنه. یا پیرمرد 70 ساله که با این سنش باربری میکنه و میگه فقط غذا نون و چایی شیرین میخورن و مثلا" آش یه غذای دست نیافتنیه براشون. دیشب تا حالا منقلبم. حالم از خودم به هم میخوره. خوب لابد وظیفه ما نیست و وظیفه حکومته. میدونم که همه اطرافشون زیاد سراغ دارن و به نوبه خودشونم کمک میکنن. با این پولهای ما هم که نمیشه کاری کرد. ولی اگه روی هم جمع بشه چی؟مثلا" هر ماه حتی با رقمهای خیلی خیلی کوچیک یه پولی جمع بشه و یه بسته ای ( بیشتر شامل گوشت قرمز و مرغ) به دست نیازمندا برسه . نمیدونم شدنیه یا نه.

هیچ نظری موجود نیست: