۱۳۸۷/۰۶/۲۰

فمالی لا ابکی؟ ابکی لخروج نفسی، ابکی لظلمة قبری، ابکی لضیق لحدی، ابکی لسوال منکر ونکیر ایای، ابکی لخروجی من قبری عریانا" ذلیلا" حاملا" ثقلی علی ظهری...
پس چرا گریه نکنم به حال خودم؟بر حال جان دادن خودم میگریم، برتاریکی قبرم میگریم، برتنگی لحدم، بر سوال نکیر ومنکر، به حال برهنگی و زبونیم در هنگام بیرون آمدن از قبر میگریم در حالی که باری گران بر دوش دارم....

پ.ن: خدایا اینا حرفای امام سجاده. من بی غیرت تر از این حرفام که حتی حالیم بشه ...!

هیچ نظری موجود نیست: