۱۳۸۶/۰۶/۱۳

دیشب جشن ازدواج جناب حمید آقای رولمی همزاد گرامی بنده بود! هردومون متولد یه روز و یه ماه و یه سالیم و البته شاید یه ساعت!متاسفانه به علت یک فروند مهمون که یوهو نزول اجلال فرمودن نشد جهت عرض ادب خدمت ایشون برسیم. خیلی خیلی هم دلم میخواست برم. میخواستم بلکه به این بهونه ایشون رو هم برای اولین بار زیارت کنم! البته من یواشکی یه بار ایشون رو زیارت کردم ولی خوب تا حالا جور نشده رودر رو ببینیم هم رو. به هر حال ایشالا منزل خودشون خدمت میرسیم! حمید آقای رولمی و آیسودا بانو! امیدوارم همه ایامتون پر از سرخوشی و سلامتی و شگون باشه.

هیچ نظری موجود نیست: