۱۳۸۶/۰۴/۱۴

تقدیم به سیده نساء دو عالم

دختر فکر بکر من غنچه لب چو وا کند
از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
شمع فلک بسوزد از اتش غیرت حسد
شاهد معنی من ار جلوه دلربا کند
ناطقه مرا مگر روح قدس کند مدد
تا که ثنای حضرت سیده نسا کند
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل ار نظاره در مبدا و منتها کند
مطلع نور ایزدی مبدا فیض سرمدی
جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند
دایره شهود را نقطه ملتقی بود
بلکه سزد که دعوی لو کشف الغطا کند
بضعه سید بشر ام ائمه غرر
کیست جز او که همسری با شه لا فتی کند
وحی و نبوتش نسب جود و فتوتش حسب
قصه ای از مروتش سوره هل اتی کند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او
سر قدم حدیث از ان سرو از ان حیا کند
قبله خلق روی او کعبه عشق کوی او
چشم امید سوی او تا به که اعتنا کند
بخشی از قصیده بلند ایت الله غروی اصفهانی(کمپانی)

هیچ نظری موجود نیست: