۱۳۸۳/۰۸/۲۸

بي اغراق دو ساعت و نيمي كه امروز تو بارون تو ترافيك بودم داشتم به اين فكر ميكردم كه برا تولد ليلا چي بنويسم. وقتي كسي مثل من سر سوزن ذوقي هم نداشته باشه اگه 250 ساعت هم فكر كنه به هيچ نتيجه اي نميرسه. بارها گفتم كه من شاعر نيستم ولي شاعرا رو دوس دارم! هر چي شعر بلد بودم‏، هرچي متن ادبي بلد بودم زير و رو كردم ولي هيچ نتيجه اي نگرفتم. اوني كه دلمو راضي كنه و به دلم بشينه پيدا نكردم كه نكردم.نميدونم شايد قسمت اينجوري بود كه به زبون ساده و بي پيرايه بگم ليلاي خوب و مهربون و صبور و خوش اخلاقم تولدت مبارك. سرسبزترين بهار تقديم تو باد....

هیچ نظری موجود نیست: