دیشب چیزی شنیدم که خیلی اعصابم خرد و خاکشیر شد و شروع کردم به واکنش نشون دادن پای تلفن. تلفن که تموم شد رفتم سراغ کارم ولی هنوز اعصابم داغون بود و فکرش نمیذاشت تمرکز کنم. البته که یه مورد خیلی الکی و ساده بود و من زیادی حساس شده بودم. بعد یاد این حرف افتادم که " دنیا رو نباید زیاد جدی گرفت". مثل آب روی آتیش بود. سرد شدم و از فکرش اومدم بیرون. فکر نمیکردم انقدر اثر کنه. وقتی یکی خودش اهل عمل باشه، حرفی هم که میزنه اثر میذاره.
۲ نظر:
چرا نمینویسی؟
انما الحیات الدنیا لعب و لهو ...
ارسال یک نظر