۱۳۸۹/۰۳/۱۶

دیدی یه وقتا حوصله هیچی نداری؟ حوصله حرف نداری؟ حوصله خودتم نداری؟ بعد احساس میکنی که بدنت رو از زیر تریلی 18 چرخ بیرون کشیدن بس که له و خسته ای؟ من الان که ساعت 17:28 دقیه روز یکشنبه 16 خرداده همون حالت رو دارم. دقیقا" نمیدونم از صبح چند تا تلفن رو ریجکت کردم یا میس کال شد!

۳۱ نظر:

امیرحسین گفت...

اسم خوبی داره! اخلاق چی مرغی میگن بهش؟! همون!

ناشناس گفت...

اخلاق گُل مرغی!‏
ذقيقا همينی که من الان دچارش شده ام.‏
هزار و شونصد تا کار و هفته ديگه هم بيست واحد امتحان و کلی کار عقب افتاده و اين مرغه توی سرم گـُـل میزنه!‏
عينهو يه جنازه با احساس!‏

ییلاق ذهن گفت...

اپیدمیه این روزا زیاد عجیب نیست

ناشناس گفت...

چیه؟ لیلا خانم جان زنگ زده ریجکتش کردی حالا عذاب وجدان گرفتی؟ یا می ترسی بری خونه؟
:)))

س-ر

آوین گفت...

ولی ساعت 5و19دقیقه بود اشتباه کردی

امیر گفت...

سلاممممممم من از اول سال حال تورو دارم ولی برای بهبود حالت باید پیشنهاد بدیم یک هفته بعد تعطیلات تعطیل کنن مردم خسنگیشون در بره

خانمه گفت...

اي بابا چرا اينجوري شدين ؟

خوب خودتون رو به يه دست كلپچ مهمون كنين حالتون جا بياد :)

بهار گفت...

اين حالت رو ما ميگيم حالت پي پي مرغي!مي گي از چيه؟ فكر كنم مال گرماي هواست و نرسيدن اكسيجن!

Fiddler گفت...

bah bah mibinam ke mesle nc syndrome e khastegiye ba'd az ta'tilaat gerefti!!!

علیرضا گفت...

اون اخلاق گه مرغی هیچ ربطی به خسته و کوفتگی نداره. اون یه چیزه این یه چیز بیخود خلط مبحث نکن

ریواس گفت...

من ندیدم! چه جوری هست حالا این اخلاقه که میگین؟

پورپدر گفت...

بس که ریجیکم میگیری برادر من!! چربی خونت اومده پایین اینطوری شده!
یک دست کله و پاچه به همراه زبون اضافه لازم داری!

بهار.ن گفت...

پریشب یه چیزی نوشتم برات که نیومد!اما آیکونش این بود>(بهار با چمدون سوغاتی به دست) حالا که دیگه مرغه پی پی نمی کنه ! پس هیچی. ولی همچنان سوغاتی و اینا:دی

ناشناس گفت...

سلام.
فقط خواستم یادآوری کنم آدرس فید بلاگتو بذاری،شاید یکی رودربایستی داشت، روش نشد بگه.

ارادتمند
ابروکمون

سیلوت گفت...

رفع کسالت شده حاج آقا؟!؟؟

پرنده گمشده گفت...

ای بابا ! شما هم که یه پست در میون یا اعصاب مصاب نداری یا اخلاقتون چیزه
:دی

ریواس گفت...

آقا این یاهو راس میگه؟ تولدته؟ بیا شمعا رو فوت کن شدی؟؟؟؟
مبارکه :)

امیر گفت...

یاهو به گور پدرش میخندد! این سالهای کبیسه و اینا همه محاسبات رو هم میریزه! من فردا شمعها رو فوت میکنم!

سلانه گفت...

من الان یه هفته س میخوام ذیل این پستت بنویسم که منم همینطور.. اونقده بی حوصله بودم که همینم ننوشتم!!

سلانه گفت...

امیر فردا کجا بهمون ناهار تولد میدی؟

آوین گفت...

سلام تولدت مبارک امیر امیدوارم همیشه سالم و خوش باشی کنار لیلا خانوم و زهرا کوچولو

مجيد گفت...

آاااااااااااي گفتي امير.

مجيد گفت...

راستي تولدت مبارك

ریواس گفت...

اااااا من صبح کامنت گذاشته بودم!
عرض تبریک فراوان بود تولد بابای زهرا، را

ناشناس گفت...

راستی تولدمون مبارک!‏

بهار.ن گفت...

تولدت مبارک بابایی زهرا

sanaz گفت...

شما چرا پست تولدانه ننوشتید
چه کفی داره ها از زهرا هم کادو می گیرد

علیرضا گفت...

تو هنوز زیر چرخ تریلی هستی. بابا یکی بیاد این رو بکشه بیرون. تلف شد.

سلانه گفت...

امیر جان زنده ای؟

سلانه گفت...

اااا! تبریک تولدی که من دیروز گفتم کو؟ من دیروز کامنت گذاشته بودم گفته بودم تولدت مبارک!!

امیرحسین گفت...

ممنون از همه دوستان بابت تبریک تولد. به علت تالمات روحی ایشالا بعدا" حضورن خدمت میرسیم برای شیرینی و شام و کیک و شمع!