۱۳۸۵/۱۲/۲۴

اينكه چرا از كربلا ننوشتم و اصلاً به روي خودم نياوردم ‏‚ اينكه چرا از اون همه احساس هيچي به اينجا منتقل نميكنم ‚ اينكه از تك تك لحظات به ياد موندني اين سفر هيچي ننوشتم خوب بر ميگرده به اينكه بنا نبود كه بنويسم. هر حسي نوشتني نيست. هر حرفي گفتني نيست. من فقط حرمت اون حسها رو نگه داشتم. اينجا به اين درد ميخوره كه بيام به قول اون بنده خدا از اراجيف روزانه بنويسم و نه بيشتر. مگه ميشه بياي و از ا اون شعر عربي كه روي ديوار حرم امام حسين نوشته شده بود و انقدر محشر بود كه هر بار بهش فكر ميكني ميبيني هيچ شعر فارسي به اين قشنگي نميتونه احساس يه نفر رو تحريك كني رو اينجا بنويسي؟

هیچ نظری موجود نیست: