۱۳۸۴/۰۹/۰۶

صبح چشم ارباب رو دور ديدم و داشتم برا خودم الهه ناز بنان رو گوش ميكردم. آقا تشريف آوردن ميفرمياند كه اه اه اين چرا انقدر بد ميخونه؟ معين كه بهتر خونده. چرا اورجينالشو گوش نميدي؟! منم با چشماي 4 تا شده ميگم ولي اصلش رو بنان خونده. ميگه معين 4-5 سال پيش خونده بود!
*
الكي الكي افتاديم رو دور تكرار و عادت و روزمرگي. نه هيجاني، نه تنوعي، نه تغييري. ديگه مثل سابق حوصله وبگردي و لينك بازي هم ندارم!( الان ليلا كه اينا رو بخونه تو دلش ميگه آره جون عمه ت!!). ولي خدا وكيلي پير شديم رفت هيچكي بهمون نگفت بابا!!!البته من منظوري نداشتم!همينجوري گفتم!نيايد بگيد چرا بابا نميشي كه من اصلا" قبول نميكنم!!!

هیچ نظری موجود نیست: