۱۳۸۹/۱۰/۳۰

دیشب من از شرکت رفتم خونه مامان لیلا. خودش هم از صبح رفته بوده. شب شام خوردیم و فوتبال دیدیم و اومدیم خونه. اما چه اومدنی! به ارتفاع 4 سانت ، آب همه جا رو فراگرفته بود . لوله آب حمام یه مرگیش شده بود و آب با فشار بیرون ریخته بوده و زندگیمون رو به چیز کشید. دیگه با حوله و دستمال و تی و جارو و پارو آب ها رو خشک کردیم و فرشهای نازنین هم که رنگ گرفته فدای سرمون! میخوام بگم اگه امروز فردا همسایه طبقه پایینی سقفش نم کشید یا آوار شد روی سرش، بی زحمت یه جشن گلریزون برگزار کنید و دست افتاده ای رو بگیرید! اونم توی این اوضاع بی یارانه ای!

۱۳ نظر:

khaste گفت...

میگم اگه سیستم مرکزی واسه آب گرم داشتیم مثل روسیه اون وقت چی میشد!!!

khaste گفت...

بی یارانه؟
خب پیشنهاد سیستم مرکزی یارانه رو هم بد نیستامثل .. مثل نمیدونم کجا
واقعا که هیچ کس به فکر نیست!

Ng.A. گفت...

اولش که خوندم فکر کردم می خوای از کارهای بامزه دخترک بگی، خوشحال شدم... ولی بعدش!! امیدوارم از این اتفاق هایی که می گی نیفته اصلا :(

هانیه گفت...

ووووووووااااای خیلی خیلی اتفاق بدیه. چه حالی شدین وقتی درو باز کردین و بوی فرش خیس و نم و ... به دماغتون خورد؟ ایشالا که هیچ طوریش نمی‌شه سقف طبقه پایینی

سجاد گفت...

همه ی اینا به کنار، بذار قبض آبتون بیاااااااااااااد
به قول طرف: اشکش مانده
:))

آهو گفت...

خیلی بد چیزیه. حیف فرشا:( این سومین موردی هست که من اخیرا شنیدم. یکی از اقواممون یک بار مسافرت بودن که این اتفاق می افته و از چکه آب از سقف پایینی ها خبردار می شن. شما زود فهمیدین. ایشالا که به اون جاها نرسه

مینا گفت...

وااااااای؛
طفلی لیلا جونم چه حالی شده بعد از دیدن اون صحنه!!!
همسایه پایینی که مشکلی نداره و میشه اعلانه بیخبری کرد (آیکون بدجنسی) به نظر منم فعلا غصه فرشا و پول آبتون رو بخورید فعلا :دی

مینا گفت...

اون دو تا فعلا بالا هم فقط جهت تاکید بود :دی

Fiddler گفت...

akhey! ishalla zoodtar rafe balaaa beshe!( man az in moshkelaat motenaferam), agha khannom bacheharo befres pishe ma khodet ye bannai asaasi bokon ke dg intori nashe :D

ناشناس گفت...

از قديم گفتن هميشه كه واسه همسايه نيست يه روزم نوبت به ما مي رسه كه تجربه كنيم. امروز از شما مي شنويم شايد فردا نوبت يكي از ما شنونده ها بود.

بهار گفت...

نه!واي! الان اوضاع چطوريه؟ خدا كنه كلنگ بنا گير نكنه تو خونتون كه ديگه كندني نيست.. يعني مشابه اين وضع رو كشيدم كه ميگم

زیبب حاتمی گفت...

یک بار هم این اتفاق برای ما افتاد. شب عاشورا بود و تفاوتش با شما این بود که نصفه شبی که ما خواب بودیم شلنگ ماشین لباسشویی در رفته بود و آب با شدت پاشیده بود بیرون و البته ما اصلا متوجه نشدیم و بعد از ساعت ها وقتی تمام اتاق خوابهایمان را هم آب گرفته بود با صدای آب از خواب بیدار شدیم و تا پایمان را از نخت گذاشتیم پاییین متوجه عمق فاجعه شدیم. لذا خوب می دونم که چقدر سخت و بده این اتفاق. البته ما اون موقع سطل سطل آب میریختیم بیرون. ولی خدا خیلی هم به شما و هم به ما رحم کرد. اگر آب وارد سه راهی برق می شد و اتصالی می کرد با اولین تماس بدن با آب درجا خشکمون می زد. لذا جای شکرش باقیه

زینب حاتمی گفت...

زینب نه زیبب :)