۱۳۸۸/۰۷/۱۸

پنج شنبه داشتم از خط عابر پیاده رد میشدم و یه آقای پیرمردی هم از روبروم میومد. داشتم بهش نگاه میکردم ولی حواسم به اون نبود. یاد یه چیزی افتادم و زدم زیر خنده. البته خودم رو کنترل کردم که خیلی ضایع نخندم وسط خیابون. بعد اون آقا فکر کرد دارم بهش میخندم. یه حرف بدی بهم زد و گفت خودتم پیر میشی و مضحکه عام و خاص میشی. ولی من به اون نخندیده بودم واقعا"! میخوام بگم سوء تفاهم ها گاهی همینطوریه. به همین سادگی

هیچ نظری موجود نیست: