هفته پیش جلسه ساختمون بود که من بعد از سالها توفیق این رو داشتم که شرکت کنم! بگذریم که از 150 واحد فقط 12 نفر اومده بودن و تشکیل نشد. یه خانم حدودا" 80-70 ساله خیلی چیتان پیتان گفت من سفر پاریسم رو کنسل کردم که حتما" به این جلسه برسم و حرفام رو بزنم. میگفت من 6 ماه ساکن فرانسه و 6 ماه ساکن ایرانم. هرچی همه گفتن الان جلسه رسمیت نداره و اینا قبول نکرد و گفت من باید حرف بزنم. گفتیم ببین چه مطالب مهمی داره که حاضر شدده سفرش رو کنسل کنه. شروع کرد از ایرادای ساختمون و هیات مدیره و اینا گفتن. یکی از مشکلاتش این بود که چرا گلهای زرد رنگ توی محوطه کاشتید! میگفت از در که بیرون میایم چشممون به گلهای زرد میخوره و روحیه مون خراب میشه. میگفت چرا از مشاور استفاده نمیکنید!!!بقیه مشکلاتش هم از این دست بود. آخر جلسه میخواستم برم پیشش بگم شما فرزند خونده قبول میکنید؟!
پ.ن.1: میخوان شارژ رو بکنن ماهی 200 تومن به علاوه یه مبلغی ( امسال فک کنم 500 تومن) به عنوان هزینه عمرانی! بی شرفا!
پ.ن.2: خوب از وقتی اینجا فیلتره، ترجیح میدم بیشتر توی گودر باشم و اونجا بنویسم! ( در باب اهمیت بودن من و اینکه یه خلقی نگرانم بودن!)
۲ نظر:
درسته که فیلتر اعصاب خورد کنه و گودر راه حل خوبی. ولی من همش تاسف میخورم که هی بیشتر و بیشتر آدمها اونجا مینویسند. وبلاگ یه چیز خوبش اینه که آرشیو میشه بعدا خود آدم یا اطرافیان میخونند و خیلی خوبه که آدم ببینه چند سال پیش به چی فکر میکرده. ولی گودر همه چی از بین میره.
جالب بود,منم خاطرات مینویسم(از 10 سال قبل تا حالا),خواستین به من سر بزنید
ارسال یک نظر