۱۳۸۹/۰۸/۲۷

در عجبم از ملتی که ماشینشونشون 26 هزار و خورده ای کیلومتر کار کرده، ولی هنوز پلاستیک صندلیها و دسته راهنما و آفتابگیر ماشینشون رو نکندن! و تازه با اون وضع مسافر هم سوار میکنن. خوب عزیز من باید لذت وسایلی رو که داری رو ببری. حتما" که نباید وارث لذتش رو ببره! قربونت برم یه کم دلت وسیع تر باشه! آخه چرا؟!

۱۷ نظر:

پورپدر گفت...

آخ آخ دست گذاشتی رو دل من!!
ما یه همکاری داشتیم این پلاستیک صندلی عقب رو نمیکند! هر چی اصرار این باز انکار یه روزی سوئیچ ماشینش رو برداشتم و ....
اما موفق نشدم!! دم ماشینش که بودم بهم رسید! نگذاشت نامرد!

سجاد گفت...

:))

نویسندگان گفت...

یه مدتیه که دلخوشی عصرهای جمعه ما شده دور هم جمع شدن و خوندن نوشته هامون واسه هم. دلخوشی هر روزمون هم شده چک کردن این وبلاگ و خوندن نظراتتون واسه بهتر شدن نوشته هامون

Fiddler گفت...

are vaghean chera??? bazi ha tanbalan albate, amma baghiaro nemifahmam, in marke vasayele khoone ham roo nerve mane...az tv gerefte ta livaan, be in moshkelaat ham too weblogetoon residegi konid plz :D

علیرضا گفت...

یه هفته ماشینش رو بده دست من ردیفه ;)

علیرضا گفت...

راستی امیر تو هنوز زنده ای؟! مگه ارباب برنگشته ؟!! :)

MisS nc گفت...

موارد قشنگ تری هم وجود دارد ایضا ....
برچسب مارک تلویزیون و یخچال و ماکروفر و ....

مريم گفت...

هر چيزي اولش كه نو هست اينطوريه بعدش ديگه هر گونه خط و خشي عادي ميشه ....
من معمولن روي كتونيهام اينطوريم..اولش تميز نگهشون ميدارم بعدن ديگه !!!!!!!!!!!!!!

پرنده گمشده گفت...

اصلن حساسیت دارم به همچین چیزی! چطور روو اعصابشون نیست؟ اصلن چطور میشینن روو صندلی ماشین؟سر نمی خورن؟
اصلن این پسترفتروو اعصابم :دی
آیکون تابلوه من اعصاب مصاب ندارم!

سلانه گفت...

سلاممممممممممم:)
اوووه! تازه ما یه رفیقی داشتیم بلوز نو که میپوشید برچسباشو نمیکند که همینجور نو بمونه!!!‏

سلانه گفت...

امیر قضیه اون باره که یه خورده اشتباهی رفته بود امارات چی چی شد؟

بهار گفت...

در عجب تر در فصل تابستان با عرق فراوان!‏

ناشناس گفت...

سلانه خانم خيلي به اون بار كه رفته بود امارت گير ندين
حالا يه چي گفتن
شما خيلي سخت نگير
از قديم گفتن مال بد بيخ ريش صاحبشه
-:)

امیرحسین گفت...

به فضل الهی کار اون بار داره انجام میشه و فرستاده میشه برای هند. یه 750 دلار تو گلوش گیرکرده بود!

فیدبک گفت...

امیر تو نمیری منم نمیرم.. اصن هیچکی نمیره، من 85 که ماشینم رو تحویل گرفتم، رسیدم خونه همه لاستیک و پلاستیکو مخلفاتش رو ریختم دور..


بعدنی این فضل الهیت منو دگرگون کرد! مگه پشت تیریبون سازمان ملل حرف می‌زنی قربونت برم؟

فیدبک گفت...

بعدنی دیدی بعضیها کفش نو که می‌خرن روز اول یه خمی به پا می‌دن که از نویی بیفته.. من تو کیلومتر 1500 حسابی از نویی درش آوردم که اصن تو چشم نباشه :دی همه‌ش 4 و نیم خسارت دید..

فرنوش گفت...

سلام
ممنون از تبریک تولد!:)