۱۳۸۷/۱۱/۲۰

این واحد کناریمون ( درستش اینه که کنار کناریمون) واحد عجیبیه. قبل از این مستاجر، یه عده بودن که تو کار صادرات و دلالی و قاچاق سیمان بودن. یه روز هم جمع کردن و رفتن و مامورا اومدن. سر کلی ادم کلاه گذاشته بودن و اینا! الان یه چند ماهی هست که مستاجر جدید اومده و از قضا اینا هم تو کار سیمانن! صاحب شرکت یه جوون خیلی خوشگل و خوشتیپ که از منم کوچیکتره. هر روزم یه ماشین زیر پاشه. بنز آخرین مدل و بی ام و و تویوتا و زانتیا و کلی ماشین دیگه. یه روز در میونم منشیش رو عوض میکنه و یه خانمی هست که کارمندشه و با هم میان تو راه پله ها سیگار میکشن!با موبایل هم که حرف میزنه میذاره روی آیفون که صداش بلند باشه مرتب قربون صدقه دوس دخترش میره ( بگذریم با چه الفاظی که چند بارم همسایه ها بهش تذکر دادن). حالا این آقا از اول محرم ریش گذاشته این هوا! میاد تو راه پله ها با موبایلش مداحی پخش میکنه با صدای بلند. خودش هم همخونی میکنه و سینه میزنه! پشت در شرکتش هم یه عکس زده که "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته". عکس تمام مقامات مملکت هم تو این عکس هست!!! هر روزم یه نوحه جدید پخش میکنه ادای گریه کردن هم در میاره و ضجه میزنه!!این واحد کنار اون کلاس رقصه هست و هر روز کلی تیپهای آنچنانی میان از جلوی این اقا رد میشن . دیروز میگفت ما ولایتی هستیم! کی حرف داره؟! امروز فرداس که اینم کلاه یه عده رو برداره و فرار کنه!
*
الان زنگ زدن که "هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله!" . ویزات جور شده برا اربعین. فردا بریم و تا بعد از ماه صفر هم بمونیم! نمیدونم چه کنم با این مدت زیاد. دلم میخواد برم ولی....

هیچ نظری موجود نیست: