برای شاسوسای پسر:
این روزا دلم هوای دانشکده فنی رو کرده. صبح تا شب از پله ها بالا و پایین رفتناش، ساختمان هیدرولیک و آبشناسی رو گز کردناش، کلاسای دور آمفی تئاتر چمران، مهندس مشرقی ( که الان شده دکتر مشرقی) با اون تیپ و شخصیت معرکه اش که با لیوان چایی میومد سر کلاس و یهو کیفشو مینداخت رو دوشش و از کلاس میرفت بیرون وهیچکی رو آدم حساب نمیکرد!یادمه نمره معادلات دیفرانسیل از همه درسای علوم پایه م بیشتر شد. یاد دکتر منیری با اون لهجه ترکی غلیظش که فیزیک 2 درس میداد و من تازه آخر ترم متوجه شدم اینکه میگه "مینای" منظورش " منهای" ست! دکتر فیض که میگفتن " هرگز نتوانی که کنی پاس ریاضی ( مهندسی) ، افتادگی آموز اگر طالب فیضی!!" و من اون ترم انصافا" خیلی از موهام سفید شد تا این درس پاس شد و البته حالا ایشون شوهر دختر خاله لیلا هستن!!و من باید یه روز از ایشون حلالیت بطلبم بابت....!دکتر حشمتی با اون ریاضی 2 درس دادن باحالش، دکتر پیشوایی هنوز ملعون!دلم هوای توی چمنای دانشکده نشستن و قرعه کشی کردن برای اینکه کی بره چایی یا شربت با کیک بخره و اون رامین نامرد که یه بار هم نشد که قرعه بهش بیفته!یاد سینما عصر جدید رفتنا، یاد خیابون گردیا، یاد شبای امتحان، یاد مسخره کردنای اساتید همدیگه!یاد بچه های خوب خوابگاه ، یاد سر در 50 تومنی دانشگاه که آخر سال همه ایستادن و عکس فارغ التحصیلی گرفتن!یاد درب خیابون 16 آذرو قدس که در اکثر موارد به علت نداشتن کارت دانشجویی با خوندن " وجعلنا..." و فوت کردن تو صورت نگهبان بیچاره وارد دانشگاه میشدیم! یاد دوران مزخرف دانشجویی! دلم بدجوری هوای دانشکده فنی رو کرده.....
این روزا دلم هوای دانشکده فنی رو کرده. صبح تا شب از پله ها بالا و پایین رفتناش، ساختمان هیدرولیک و آبشناسی رو گز کردناش، کلاسای دور آمفی تئاتر چمران، مهندس مشرقی ( که الان شده دکتر مشرقی) با اون تیپ و شخصیت معرکه اش که با لیوان چایی میومد سر کلاس و یهو کیفشو مینداخت رو دوشش و از کلاس میرفت بیرون وهیچکی رو آدم حساب نمیکرد!یادمه نمره معادلات دیفرانسیل از همه درسای علوم پایه م بیشتر شد. یاد دکتر منیری با اون لهجه ترکی غلیظش که فیزیک 2 درس میداد و من تازه آخر ترم متوجه شدم اینکه میگه "مینای" منظورش " منهای" ست! دکتر فیض که میگفتن " هرگز نتوانی که کنی پاس ریاضی ( مهندسی) ، افتادگی آموز اگر طالب فیضی!!" و من اون ترم انصافا" خیلی از موهام سفید شد تا این درس پاس شد و البته حالا ایشون شوهر دختر خاله لیلا هستن!!و من باید یه روز از ایشون حلالیت بطلبم بابت....!دکتر حشمتی با اون ریاضی 2 درس دادن باحالش، دکتر پیشوایی هنوز ملعون!دلم هوای توی چمنای دانشکده نشستن و قرعه کشی کردن برای اینکه کی بره چایی یا شربت با کیک بخره و اون رامین نامرد که یه بار هم نشد که قرعه بهش بیفته!یاد سینما عصر جدید رفتنا، یاد خیابون گردیا، یاد شبای امتحان، یاد مسخره کردنای اساتید همدیگه!یاد بچه های خوب خوابگاه ، یاد سر در 50 تومنی دانشگاه که آخر سال همه ایستادن و عکس فارغ التحصیلی گرفتن!یاد درب خیابون 16 آذرو قدس که در اکثر موارد به علت نداشتن کارت دانشجویی با خوندن " وجعلنا..." و فوت کردن تو صورت نگهبان بیچاره وارد دانشگاه میشدیم! یاد دوران مزخرف دانشجویی! دلم بدجوری هوای دانشکده فنی رو کرده.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر