نميدونم اين افطار ماه رمضون چه حكايتيه كه همه دوسش دارن. حليم و آش سيد مهدي تو تجريش ( باغ فردوس) نزديك افطار كه ميشه غلغله ميشه. جالبيش اينجاس كه دخترا و پسرا نيم ساعت به افطار تو ماشيناشون در حالي كه سيگار ميكشن و آدامس مي خورن منتظر ميشينن تا وقت افطار بشه و بيان روزه هاشونو!!!افطار كنن ! خدا از همه قبول كنه!
*
ميگما هيچ دقت كردي كه چقدر زود داره ميگذره؟ امسال اينجوريه يا من اينجوري حس ميكنم؟!
*
دلم شله( شعله؟؟!) زرد مي خواد! خيلي زياد. فقط هم شله زرد هاي مامانم يا مادر بزرگم! از اينا كه يه ظرف بزرگ هم كه ميخوري سير نميشي. دوغ سبزي هم دلم خواست!
*
ميگما هيچ دقت كردي كه چقدر زود داره ميگذره؟ امسال اينجوريه يا من اينجوري حس ميكنم؟!
*
دلم شله( شعله؟؟!) زرد مي خواد! خيلي زياد. فقط هم شله زرد هاي مامانم يا مادر بزرگم! از اينا كه يه ظرف بزرگ هم كه ميخوري سير نميشي. دوغ سبزي هم دلم خواست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر