۱۳۸۲/۰۹/۱۰

۱-خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم،
می برم در ساحت دریا نظاره.....(نیما)

۲- به سلامتی کامپیوتر شرکت سوخت!صبح اومدم روشن کردم. داشتم برا خانوم کوچولو کامنت میدادم که یهو یه صدایی کرد و دیگه روشن نشد!الانم دارم با اون یکی سیستم کار میکنم. اگه اینم بسوزه مجبورم از کامپیوتر تو خونه وصل بشم!ولی کلی اطلاعات روش داشتم. خدا کنه زودتر درست بشه که بدون اونا باید همگی بریم مرخصی!خوب به نظر شما سمیرا خانم باید هزینه ی کامپیوترو بدن دیگه؟!؟!آخه چه معنی داره ادم آپدیت بکنه ولی پینگ نکنه؟!اینم جریمشه دیگه!

۳- اینم یه لینک تکراری دیگه. شاید قشنگ باشه. شاید!

۴- اگه بخواید برا یکی یه دعای خیلی مخصوص و خوب بکنید چه دعایی میکنید؟دعا زیاد میشه کرد ولی یه دعایی که یه جورایی فرق بکنه با بقیه دعاها. یه چیزی که خدا هر جوری شده اجابت کنه و نگاه به این نکنه که کی داره این دعارو میکنه.

۵- دیدی این دو روزه چه هوای قشنگی شده؟تازه پاییز داره خودشو نشون میده. یه پاییز دیر رس ولی خیلی رویایی. من که این دو روزه وقتی تو ماشین میشینم شیشه رو پایین میکنم. حیفه این هوا. دیگه گیر نمیاد. فقط اگه این ترافیک بی جنبه بذاره اعصاب برا آدم باقی بمونه. حیف نیست تو این هوای به این قشنگی هر روز دو ساعت تو ترافیک باشی؟البته همه مثل من. همه میخوان با ماشین خودشون بیان بیرون. دارم وسوسه میشم با تاکسی برم و بیام.

۶- لطفا" یکی به اینا تو شرکت بگه که من کوفته دوس ندارم!حالا میخواد تبریزی باشه یا هر چیز دیگه!یاد فیلم زیر نور ماه میفتم. اونجا که اون خل وضعه میگفت آخ جون کوفت!!کاش تخم مرغ لااقل درست میکردن.

هیچ نظری موجود نیست: