۱۳۸۲/۱۱/۱۲

اي مهربانتر از من , با من.
در دست هاي تو آيا كدام رمز بشارت نهفته بود؟
كز من دريغ كردي...(حميد مصدق)
*
ديديد امروز كروبي تو مجلس چيكار كرد؟خيلي داد و بيداد ميكرد. گفتم الان سكته ميكنه!ولي شوراي نگهبانو قشنگ شستشو داد!
*
پشت اتوبوسا و كاميونا بعضي وقتا حرفاي قشنگ و با مزه اي مينويسن. بعضياش خيلي فلسفيه! پشت يه كاميونه نوشته بود: قوري ز قلم,قلم ز قوري. من عاشقتم گوگوري مگوري!!من تا نيم ساعت فقط مي خنديدم. شعراي كاميوني معروفه. يه دوستي داشتم كه يه دفتر داشت ك هاز اين شعرا مينوشت. خيلي با مزه بود. هميشه دفترش همراش بود. چند وقت پيش ميگفت يه ناشر حاضر شده چاپ كنه!يكي ديگه نوشته بود: از عشق تو مرغم, باور نداري قدقد!منم الان چند وقته خيلي برام جالب شده. امشب داشتم تو صدر پشت يه وانتو ميخوندم نزديك بود يه موتوريه رو زير بگيرم!كلي بهم فحش داد. آخرشم ديدم تركي نوشته!
*
ليلا رفته مهموني و منو تنها گذاشته. منم هرچي تو خونه بود خوردم ولي بازم حوصله م سر رفته.نميدونم چيكار كنم. اينجور وقتا هرچي ميخورم ولي بازم سير نميشم. تا ليلا نيست برم سراغ قرقروتي كه مامان درست كردن. البته اگه ليلا چيزي باقي گذاشته باشه.
*
راستي عيدتونم مبارك!بيچاره گوسفندا!
*
امشب ميخوايم دستگاهو فرمت كنيم. خدا كنه به مشكل نخوره. مودمش گير ميده. اگه به مشكل بخوره اين دو روز تعطيلي ديگه واويلا!اگه مارو نديديد حلال كنيد!

هیچ نظری موجود نیست: