لیلا دو روزه یه کم مریضه. سرما خورده ظاهرا". امروزم از صبح رفته سر امتحان فوق لیسانس. صبح به من میگه دعا کن شریف قبول بشم! منم میگم خدایا شریف قبولش کن. بعد میگم به نظرت شریف یه کم مشکل نیست؟ میگه خوب باشه دانشگاه تهرانم قبوله!منم سرمو میکنم هوا میگم خدایا پس دانشگاه تهران دیگه قبول بشه! بعدم یه چشم غره به خدا میرم که یعنی دیگه آره...!!! بنده خدا خیلی این مدت درس خوند. دیگه همه رو شرمنده کرد! چقدر شبا تا صبح چشم از این کتابا برنداشت و تست میزد! نامردیه اگه قبول نشه!
*
کلانتر میگه چقدر غر میزنی!بابا من کجا غر زدم؟! به اینا میگن درد دل. میدونی چیه، من تاحالا قبول داشتم که خیلی از مشکلات رو خودمون درست کردیم. خیلی از عقب موندگیها به دست خودمون بوده ولی آخه وقتی مملکت سیستم درست حسابی نداشته باشه، وقتی هیچکی سر جای خودش نباشه، وقتی قانونای مملکت بر اساس ملاحظات قومی و قبیله ای نوشته شده دیگه از دست من و تو چه کاری بر میاد؟ وقتی خونه ای اساسش خراب باشه اگه تو هنرمندترین معمارم رو که پیدا کنی نمیتونه کاری بکنه. اینجا دیگه ادامه نمیدم. دیگه سیاست فعلا" کافیه. ولی حاضرم با هرکی که مایل باشه تو این زمینه بحث بکنم. دلیل هم میارم. یا من قانع میشم یا اونو قانع میکنم.
*
عمرا" من از این مملکت برم! آخه آدم از خونه خودش مگه فرار میکنه؟یه وقتا به سرم میزنه برا ادامه تحصیل برم. البته به سرم میزد قبلنا. دعوت نامه هم گرفتم از دو تا دانشگاه. یکی کانادا یکی هم آلمان. بعد پشیمون شدم. گفتم من اگه درس خون باشم همینجا هم میتونم. بعد دیدم نه بابا حس درس خوندن دیگه نیست. حداقل الان نیست. باید دنبال یه لقمه نون باشیم برا زن و بچه ها!!( شایدم زنا و بچه!!!). ولی خیلی دوس داشتم که برا نمره درس نخونم. یعنی میشد جوری درس بخونم که فقط بفهمم. بیشترم دوس دارم کاربردی و عملی یاد بگیرم. مثلا" عاشق اینم که زبان بخونم. الان میفهمم که چقدر نیازه. راستی از این سیستم پیام نور و اینا چیزی میدونی؟ میشه فوق لیسانس اونجوری خوند؟ شرایطش چیه؟ امتحانش کیه؟ کسی اطلاعات داره؟ خیلی مایلم که فوق لیسانس زبان بگیرم. البته لیسانسش رو ترجیح میدم. میشه آدم دو تا لیسانس داشته باشه؟آقا الان یهو!!پایه شدم که پیام نور زبان بخونم. نبود؟!
*
راستی روزنامه شرق هنوز تعطیله؟ تورو خدا روزنامه ایران و این دوتا روزنامه باقی مونده رو هم تعطیل کنن خیالمون راحت بشه که دیگه روزنامه خونیو بذاریم کنار!تو مملکت یه روزنامه باید باشه. اونم آگهی های همشهری!( سیاسی نبودا. دعوام نکنید!)
*
خیلی مخلصیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر