۱۳۸۲/۱۱/۲۵

وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند
نه باید ها...
عمری ست لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره می کنم
باشد برای روز مبادا!
اما در صفحه های تقویم روزی بنام روز مبادا نیست
آنروز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست...
مثل همین روز های ماست
اما کسی چه میداند
شاید امروز روز مبادا باشد
وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند
نه باید ها
هر روز بی تو روز مباداست....( قیصر امین پور)
*
اول از همه یه تشکر خیلی مخصوص از آقا پویا که خیلی لطف کرد و این سیستم نظر خواهی رو درست کرد.دیگه واقعا" اعصاب خرد کن شده بود. داشتم یواش یواش بی خیالش می شدم. فعلا" از همینجا بگم که آقا پویا ممنونم از لطفت. دیروز داشتم به لیلا میگفتم. گفتم ادم یا نباید سراغ کاری بره یا وقتی میره باید همیشه حداقل یه پله از بقیه بالاتر باشه( این اعتقاد منه هر چند خودم اینجوری نیستم). ممکنه خیلی چیزا فعلا" به درد آدم نخوره ولی خوب برا اینکه یه سرو گردن بالاتر باشی باید اونو بلد باشی. مخصوصا" برا بچه های کامپیوتر. وگرنه زبونای معمولیه برنامه نویسیو که همه میخونن. اگه در کنار این ۲ تا کار دیگه هم بلد بودی اون خیلی ارزش داره.واقعا" پویا تو این زمینه ها از همه اونایی که من تاحالا دیدم بالاتره.انقدرم پسر افتاده و باحالیه که نگو. لیلا تعریف میکنه که همیشه پویا تو درساش کمکش میکرده. خلاصه که خوش بحالش.
*
یادته لیلا ۲۵ بهمنو؟کنسرت موسیقیو یادته؟چقدر من خجالتی بودم!ولی تو از اولش شیطون بودی!از اون روزای خیلی به یاد موندنی برا منه. هیچ وقت یادم نمیره.
*
دیدی تو تعطیلات چقدر تهرون باحال بود. خیابونا خلوت. هوا خوب. اون روز عید که من اومدم شرکت موقع برگشتن تو صدر و مدرس من با سرعت ۱۴۰ میومدم! خدایی خیلی حال داد. تازه تهرون شده بود یه شهر مناسب برا زندگی. کاش همیشه تعطیلی باشه!
*
دیروز یه نفر داشت راجع به محمود ازم تحقیق میکرد!منم هرچی میدونستم بهش گفتم۱فکر کنم طرف بره دیگه پشت سرشم نگاه نکنه!جالبه خودم محمودو معرفی کردم بهشون( یعنی به مامان گفتم و مامان یکیو پیدا کردن) بعد هنوز محمود بیچاره خبر نداره، اونا شروع کردن به تحقیق! البته با اون چیزایی که من گفتم عمرا" دیگه جواب مثبت بدن!محمود جان برات متاسفم ولی من آدم حقیقتمداری هستم!نمیخوام دختر مردمو بیچاره کنم!

هیچ نظری موجود نیست: