۱۳۸۲/۱۱/۱۴

شب رسید
مادر و مادربزرگ
محسن و پروانه و ناهید و من
گرم بگو و بخند:
سار پر
باز پر
هد هد و گنجشک ، کبوتر ، کلاغ ، جغد دل آزار پر
یا به غلط مار پر
شب گذشت
صبح شد
ناگهان خاک دهان باز کرد:
گفت پر
شهر پر
کوچه پر
سنگ و گل و شیشه پر
باغ هم از ریشه پر
ظهر شد.
مادرم از گوشه ی ویرانه خواند:
عشق پر!
خانه پر!
محسن و پروانه پر....
*
چه زود چهل روز گذشت. دیروز داشت قبرستان بمو نشون میداد. رو هر سنگی یا نشونی که برا قبرا گذاشته بودن کلی اسم بود. اعضای یه خونواده که تا چند ساعت قبلش با هم میگفتن و میخندیدن، حالا کنار هم آروم خوابیدن. کاش میشد بچه های شیر خوار رو سینه مادراشون دفن میکردن. کاش تازه عروسا و تازه دامادا کنار هم دفن میشدن. اونا که رفتن. وای بحال بچه های یتیم که هنوز هم نفهمیدن عمق فاجعه چیه. هنوز شاید درد یتیمی رو باورشون نشده. کاش نذاریم هیچ وقت بفهمن.
*
دیروز رفتیم بیمارستان عیادت دایی لیلا. خدا رو شکر به خیر گذشته بود. آدم اونجا که میره و مریضا رو میبینه اونوقت میفهمه که چقدر ناشکره. هیچ نعمتی به خدا بالاتر از سلامتی نیست. وقتی یه سردرد کوچولو میگیریم تازه میفهمیم چه نعمتی خدا بهمون داده . بیاید دعا کنیم که خدا همه مریضا رو زودتر شفا بده. به خدا هرچی شکر کنیم برا سلامتیمون بازم کمه.
*
پرسپولیسیا برن خدا رو شکر کنن که دیروز شانس آوردن! واقعا" حقشون شکست بود. تیمی که علی دایی توش بازی میکنه واقعا" انتظار برد داره؟!!من از بعضی پسرا تعجب میکنم که چرا پرسپولیسین! به قول پویا دخترا بیشتر طرفدار پرسپولیسن!!( حالا بگذریم که لیلا استقلالیه!مگه نه لیلا؟!!).
*
دستگاه رو فرمت کردم . البته حالا باید کلی برنامه روش بریزم. هیچی نداره. حتی فونت درست و حسابیم نداره. اکسپلورر ۴ روشه! یعنی یه چیزی تو مایه های تیرکمون شاه اول!
*
خوب ایشالا امشب ساعت ۷ حرکت به سمت مشهده. تو این ۳-۴ روزه بچه های خوبی باشید! زیاد هم ننویسید که وقتی من برگشتم بیچاره نشم که بخوام همه رو بخونم! شیطونی هم نکنید. خلاصه که رفتنمون با خودمونه و برگشتنمون با خدا( البته رفتنمون هم با خودمون نیست!). به یاد همتون هستم. همه همتون. برا تک تکتون هم اسم میبرم و دعا میکنم. یعنی راستش اونجا اول برا شماها دعا میکنم بعد برا خودم. تریپ فداکاری و این حرفا! شاد باشید . خداحافظ همه.

هیچ نظری موجود نیست: