۱-پر پرواز ندارم
اما
دلی دارم و حسرت درناها....(شاملو)
۲-دیشب مادرخانم گرامی از مکه تشریف آوردن و ما رفتیم فرودگاه(تعظیم عرض میکنم!). فکر کنم دیشب ساعت ۳:۳۰ خوابیدم.یه وقت فکر نکنی انتظار دارم برام یه لپ تاپی چیزی بیارنا!!عمرا" اگه قبول کنم! به لیلا هم گفتم... خوب حالا که زیاد اصرار میکنن دیگه میترسم زشت باشه! زشت نیست آدم دست مادر خانومو رد کنه؟!؟!
۳-دیروز روزنامه شرق نوشته بود آمار خودکشی تو ماه رمضونم کم نشده. همین پریروز ۲ نفر خودکشی کردن تو تهرون. یه دختر ۱۴ ساله و یک مرد ۴۰-۵۰ ساله. نمیدونم چی باعث میشه که یه دختر ۱۴ ساله همه ی راه هارو بن بست ببینه و دست از همه چی بکشه. البته شاید زیاد پیش اومده باشه که برا هر کدوم از ما موقعیتی پیش اومده باشه که دیگه فکر کنیم دنیا به آخر رسیده . میگن اونی که خودکشی میکنه آدم ترسوییه که قدرت جنگ با مشکلاتو نداره. زود تسلیم میشه. این حرف خیلی کلیشه ای و نخ نما و تکراریه. من اصلا" قبول ندارم. تحمل و ظرفیت هر کسی یه اندازه ای داره. اگه از اون بیشتر بشه دیگه لبریز میشه. همه هم قدرت اینو ندارن که ظرفیت و گنجایششونو بالا ببرن. خدا نکنه اینجور موقعیتا برا کسی پیش بیاد. شنیدم چند سال پیش یه مهمونی ساده ی جشن تولد بوده(دخترونه هم بوده). دخترا توش به راحتی زدن و رقصیدن و خلاصه آزاد بودن. بعد از یه مدت فیلم این جشن تولد دست به دست میشه و در نهایت به دست خود مهمونا میرسه. شنیدم ۲-۳ تاشون خود کشی کردن.
۴-پس لرزه ها داره شروع میشه......خیلی نگرانم.....دعا کنید به خوبی تموم بشه......مقصر خودم بودم!
۵-آموخته ام که......
زندگی سخت است اما من از آن سخت ترم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر