۱۳۸۲/۰۷/۲۹

دیروز تو رادیو پیام ، خانم مجری داشت با کلی آبو تاب یه چیزیو تعریف میکرد. می گفت یه روز یه آقایی میره پیش گوهر شاد خانم( همونی که مسجد گوهر شاد رو ساخته ) و ازش خواستگاری میکنه. گوهر شاد هم بهش میگه اول برو ۴۰ روز خدا رو عبادت کن بعد بیا. اون مردم میره و بعد از ۴۰ روز گوهر شاد میبینه خبری از مرد نشد. یکی رو میفرسته سراغ مرد!اون آقاهه میگه ۴۰ روز پیش من عاشق شما بودم ولی الان عاشق خدا هستم! این خانم مجری داشت چنان با آب و تاب تعریف می کردو یه حس خیلی عرفانیم گرفته بود که آدم فکر میکرد چه خبره. ببینم هر کی عاشق خدا میشه از دنیا باید ببره؟ یعنی نمیشه آدم هم عاشق خدا باشه هم بنده ی خدا؟ اصلا" با کدوم منطق و عقلی این جور در میاد؟یعنی این درسته که وقتی مطلب کم بیارن هر حرفیو بزن؟ اونم چیزی که هیچکدومشون یه سر سوزنی هم بهش اعتقاد ندارن!

هیچ نظری موجود نیست: