۱۳۸۳/۰۳/۲۵

وقتی میخوای با یه نفر بحث کنی از نظر منطقی اینجوریه که هر دو طرف دلایلشونو بیان میکنن و طرف مقابل با منطق و عقل خودش می سنجه که درسته یا نه. که منجر به قانع شدن یا نشدنش میشه. این خیلی حالت ایده آلیه. در حالت معمولی به خاطر خصلت ما آدما اینجوری نیست که طرف به این راحتیا قانع بشه. هرچند که دلایل منطقی باشه. دو حالت پیش میاد.یا یه سری مشترکاتی با طرف داری که باید از طریق اون مشترکات دلایلتو بیان کنی که خوب خیلی منطقیه. مثال میزنم. وقتی یه شیعه و سنی میخوان برا حقانیت خودشون بحث کنن نمیشه هر کی از منابع خودش دلیل بیاره. پس باید از اشتراکاتی که دارن مثل قران و احادیث پیامبر که مورد قبول دو طرفه دلیل بیارن.نمیشه شیعه مثلا حدیث امام صادق بگه سنی هم از ابو حنیفه. حالت دوم اینه که با طرف مقابلت هیچ وجه اشتراکی نداری . تو اینجور مواقع باید چی کار کرد؟ بر میگردیم به همون حالت ایده ال که هر دوطرف دلایلشونو میگن هر کدوم قویتر بود دلیلش ، طرف مقابلو میتونه قانع کنه. ولی در عمل چی؟ نگاه به خودت بکن. ببین تا چه حد حاضری به حرف حق گردن بذاری و قبول کنی. مخصوصا" در جایی که ممکنه با قبول حق منافعتم در خطر بیفته. من خودم خیلی از بحث کردن با کسی که هیچ مشترکاتی باهاش ندارم میترسم. شاید بخاطر ضعف اطلاعاتم باشه. کلا" کار هر کسی نیست. اونم من ( من نوعی) که حاضر نیستم هیچ جوری از حرفم دست بکشم و کوتاه بیام.

هیچ نظری موجود نیست: