۱۳۸۳/۰۶/۰۱

دیشب رفتیم مهمان مامان. نمیدونم چرا با اینکه شنیده بودم جریان فیلمو ولی انتظار دیدن همچین فیلمی رو نداشتم. اونم از مهرجویی. به شهاب میگفتم که مهرجویی که پری رو ساخته ساختن همچین فیلمی ازش بعیده. میدونی از فیلمایی که انقدر زار میخوان پیام به بیننده منتقل کنن خوشم نمیاد. فیلم باید تاثیر بذاره رو آدم که وقتی از در سینما بیرون اومدی فقط دلت بخواد فکر کنی به فیلم. حسی که تموم کارای حاتمی کیا برام داشته. هنوز که هنوزه هیچکی برام مجید مجیدی و حاتمی کیا نمیشه. راستی خیلی وقته از مجید مجیدی خبری نیست.
*
تو رادیو محترم! پیام داشت میگفت دولت سوریه به هر جوونی که بخواد ازدواج کنه 6 هزار دلار کمک میکنه. یعنی یه زوج میشن 12 هزار دلار. یاد بانکای خودمون افتادم که برا هر زوج 400 هزار تومن وام میدن و تازه برا گرفتن همین وام تمامی امواتتو جلو چشمت حاضر میکنن!
*
الان رفتم از سوپر بغل شرکت پنیر بخرم . کنار سوپری روی دیوار یه کاغذ نوشته بود که یک شرکت در غرب تهران جهت همکاری به یک خانم زیبا نیاز دارد!!!!. یه شماره تلفنم زده بود. شماره رو یاد داشت کردم. از صبح هرچی زنگ میزنم اشغاله. میگما بعضیا خیلی باحالن. ما دیده بودیم خانم خوش صدا یا شیک پوش یا خوش برخورد دیگه ندیده بودیم خانم زیبا!!!احتمالا" روزنامه ها چاپ نکرده بودن ایشون از غرب تهرون آگهی هاشونو اومدن اینجا زدن!

هیچ نظری موجود نیست: