۱۳۸۸/۰۷/۲۸

صبح سوار تاکسی که شدم از دیدن شدت کثیفی صندلیها و ماشین پشیمون شدم از سوار شدن. خود راننده هم بدتر از ماشینش ! مرتب شیشه رو پایین میکشید و با شدت و حدت آب دهنش رو بیرون پرتاب میکرد. یه خانم خیلی تیشان فیشان هم جلو نشسته بود و هی نچ نچ میکرد. یه جا دیگه راننده سنگ تموم گذاشت و نیم متر از شیشه بیرون اومد و آب بینیش رو خواست تخلیه کنه که ظاهرا" باد یه مقداریش رو به اون خانم محترم رسونده بود!!!یه جیغی کشید خانمه و یه چیزایی گفت و خواست که پیاده بشه و شد! اگه بگی راننده یه کلمه حرف بزنه یا چیزی بگه، نزد و نگفت. کرایه کامل رو هم گرفت. فک کن! آدم صدتا مایع شوینده و وایتکس و سمباده هم به خودش بکشه بازم چندشش میشه!!!بدبخت خانمه!

هیچ نظری موجود نیست: